menusearch
mabnaacc.ir

مفاهیم نظری گزارشگری مالی

(0)
(0)
مفاهیم نظری گزارشگری مالی

مفاهیم نظری گزارشگری مالی

 


مفاهیم نظری گزارشگری مالی مفاهیم نظری در سپتامبر سال ۲۰۱۰ توسط هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری منتشر شد و جایگزین چارچوب تهیه و ارائه صورتهای مالی گردید.

 


پیش گفتار
مفاهیم نظری گزارشگری مالی
مقدمه
هدف و وضعیت
دامنه کاربرد
فصلها
۱ هدف گزارشگری مالی با مقاصد عمومی
۲ واحد گزارشگر اضافه خواهد شد)
۳ ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مفید
۴ چارچوب (۱۹۸۹) متن باقیمانده



تصویب مفاهیم نظری در سال ۲۰۱۰ توسط هیئت


برای دسترسی به رهنمودهای اشاره شده در زیر به قسمت ب این ویرایش مراجعه شود.

جدول راهنما

برای دسترسی به مبانی نتیجه گیری به قسمت ب این ویرایش مراجعه شود.
مبانی نتیجه گیری مربوط به فصلهای ۱ و ۳
مفاهیم نظری گزارشگری مالی


پیش گفتار
در حال حاضر هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری به روز رسانی مفاهیم نظری را بر عهده دارد پروژه مفاهیم نظری، طی مراحلی انجام می‌شود.
پس از نهایی شدن هر فصل بندهای مربوط در چارچوب تهیه و ارائه صورتهای مالی که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد جایگزین خواهد شد. پس از تکمیل پروژه مفاهیم نظری هیئت سندی کامل جامع و واحد با عنوان مفاهیم نظری گزارشگری مالی خواهد داشت.
این نسخه از مفاهیم نظری شامل نخستین فصلهایی است که هیئت آنها را پس از انجام نخستین مرحله پروژه مفاهیم نظری منتشر کرده است فصل ۱ هدف گزارشگری مالی با مقاصد عمومی و فصل ۳ ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مفید فصل ۲ به مفهوم واحد گزارشگر اختصاص دارد. هیئت پیش نویس این فصل را در مارس سال ۲۰۱۰ با دوره نظر خواهی منتهی به ۱۶ جولای سال ۲۰۱۰ منتشر کرد. فصل ۴ در بردارنده باقیمانده مطالب چارچوب (۱۹۸۹) است. جدول راهنما در انتهای این نسخه محتوای چارچوب (۱۹۸۹) و مفاهیم نظری (۲۰۱۰) متناظر را نشان می‌دهد.


مقدمه از چارچوب (۱۹۸۹) به مفاهیم نظری منتقل شده است. مقدمه پس از تعیین هدف مفاهیم نظری توسط هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری به روزرسانی خواهد شد. تا آن زمان هدف و وضعیت مفاهیم نظری، همانند قبل خواهد بود.


مقدمه
بسیاری از واحدهای تجاری در سراسر جهان صورتهای مالی را برای استفاده کنندگان برون سازمانی تهیه و ارائه می‌کنند. اگرچه به نظر می‌رسد صورتهای مالی کشورهای مختلف به یکدیگر شباهت دارد اما تفاوتهایی که احتمالاً از تنوع در شرایط اجتماعی، اقتصادی و حقوقی و توجه کشورهای مختلف به نیازهای استفاده کنندگان مختلف صورتهای مالی هنگام تدوین الزامات ملی ناشی می‌شود، منجر به تفاوتهایی در صورتهای مالی شده است.


این شرایط متفاوت منجر به استفاده از انواع تعاریف برای عناصر صورتهای مالی شده است برای مثال داراییها بدهيها، حقوق مالکانه در آمدها و هزینه ها همچنین این شرایط منجر به استفاده از معیارهای مختلف برای شناسایی اقلام در صورتهای مالی و اولویت قائل شدن به مبناهای مختلف اندازه گیری شده است. دامنه کاربرد صورتهای مالی و افشا در صورتهای مالی نیز تحت تأثیر قرار گرفته است.
هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری متعهد است از طریق هماهنگ سازی مقررات استانداردهای حسابداری و روشهای تهیه و ارائه صورتهای مالی این تفاوتها را کاهش دهد. هیئت بر این باور است که هماهنگ سازی بیشتر از طریق تمرکز بر تهیه صورتهای مالی با هدف ارائه اطلاعات مفید برای تصمیم گیری به بهترین شکل تأمین می‌شود.


هیئت معتقد است که صورتهای مالی تهیه شده برای این منظور نیازهای مشترک بیشتر استفاده کنندگان را تأمین می‌کند. دلیل این امر این است که تقریباً تمام استفاده کنندگان تصمیمات اقتصادی اتخاذ می‌کنند. برای مثال:
الف. تصمیم گیری درباره زمان خرید نگهداری با فروش سرمایه گذاری در ابزارهای مالکانه
ب. ارزیابی نقش مباشرت یا پاسخگویی مدیریت
پ. ارزیابی توانایی واحد تجاری برای پرداخت و فراهم آوردن سایر مزایا برای کارکنان واحد تجاری
ت. ارزیابی تضمینهای ارائه شده بابت مبالغ استقراض شده توسط واحد تجاری
ث. تعیین سیاستهای مالیاتی
ج. تعیین سودهای قابل توزیع و سودهای تقسیمی
چ. تهیه و استفاده از آمار درآمد ملی
ح. مقررات گذاری برای فعالیتهای واحد تجاری
با وجود این هیئت تأیید میکند که ممکن است دولتها بطور خاص الزامات بیشتر یا متفاوتی را برای دستیابی به اهداف خود تعیین کنند. اما این الزامات نباید صورتهای مالی منتشر شده برای بهره مندی سایر استفاده کنندگان را تحت تأثیر قرار دهد، مگر اینکه نیازهای آنها را نیز تأمین کند.


صورتهای مالی بطور معمول طبق مدل حسابداری مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی بازیافتنی و مفهوم نگهداشت سرمایه مالی اسمی تهیه می‌شود. اگرچه برای دستیابی به هدف تهیه اطلاعات که مفید بودن برای تصمیم گیریهای اقتصادی است سایر مدلها و مفاهیم ممکن است مناسب تر باشند در حال حاضر اجماعی برای تغییر وجود ندارد. مفاهیم نظری به گونه ای تدوین شده است که برای دامنه ای از مدلهای حسابداری و مفاهیم سرمایه و نگهداشت سرمایه کاربرد دارد.


هدف و وضعیت
مفاهیم نظری مفاهیم زیربنایی تهیه و ارائه صورتهای مالی برای استفاده کنندگان برون سازمانی را تعیین میکند. هدف مفاهیم نظری عبارت است از:
الف. کمک به هیئت در تدوین استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی آتی و بررسی استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی موجود؛

ب. کمک به هیئت در بهبود هماهنگ سازی مقررات استانداردهای حسابداری و روشهای مربوط به ارائه صورتهای مالی از طریق فراهم آوردن مبنایی برای کاهش رویه های حسابداری جایگزین که طبق استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی مجاز شده است.
پ. کمک به نهادهای ملی تدوین کننده استاندارد در تدوین استانداردهای ملی؛
ت. کمک به تهیه کنندگان صورتهای مالی در بکارگیری استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی و طرح مباحثی که تاکنون موضوع استاندارد بین المللی گزارشگری مالی نبوده است؛
ث. کمک به حسابرسان برای اظهار نظر درباره انطباق صورتهای مالی با استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی؛
ج. کمک به استفاده کنندگان صورتهای مالی در تفسیر اطلاعات مندرج در صورتهای مالی تهیه شده طبق استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی؛ و
چ. ارائه اطلاعاتی درباره رویکرد هیئت در تدوین استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی برای علاقه مندان به کار هیئت.


مفاهیم نظری یک استاندارد بین المللی گزارشگری مالی محسوب نمی‌شود و بنابراین برای اندازه گیری یا افشای موضوعی خاص، استاندارد ارائه نمی‌کند. در مفاهیم نظری مطلبی که استاندارد بین المللی گزارشگری مالی خاصی را فسخ کند، وجود ندارد.


هیئت به این نتیجه رسید که ممکن است در موارد محدودی بین مفاهیم نظری و استاندارد بین المللی گزارشگری مالی، تناقض وجود داشته باشد. در مواردی که تناقض وجود دارد، الزامات استاندارد بر الزامات مفاهیم نظری اولویت دارد با وجود این، چنانچه هیئت برای تدوین استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی آتی و بازنگری در استانداردهای فعلی مفاهیم نظری را به عنوان راهنمای خود در نظر گیرد، موارد تناقض بین مفاهیم نظری و استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی در طول زمان کم خواهد شد.

مفاهیم نظری با توجه به تجربه هیئت از کار با آن در زمانهای مختلف مورد تجدید نظر قرار خواهد گرفت.


دامنه کاربرد


در مفاهیم نظری موضوعات زیر مطرح می‌شود:
الف. هدف گزارشگری مالی؛
ب. ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مفید؛
پ. گیری عناصر صورتهای مالی؛ و
ت. مفاهیم سرمایه و نگهداشت سرمایه


فصل ۱ هدف گزارشگری مالی با مقاصد عمومی
مقدمه

هدف مفید بودن و محدودیتهای گزارشگری مالی با مقاصد عمومی
اطلاعات درباره منابع اقتصادی واحد گزارشگر ادعاها و تغییر در منابع و ادعاها
منابع اقتصادی و ادعاها
تغییر در منابع اقتصادی و ادعاها

          عملکرد مالی منعکس شده توسط حسابداری تعهدی
        عملکرد مالی منعکس شده توسط جریانهای نقدی گذشته

        تغییر در منابع اقتصادی و ادعاهایی که ناشی از عملکرد مالی نیست.

 
فصل 1 هدف گزارشگری مالی با مقاصد عمومی
مقدمه



ه- 1 هدف گزارشگری مالی با مقاصد عمومی زیربنای مفاهیم نظری را تشکیل میدهد. سایر جنبه های مفاهیم نظری مفهوم واحد گزارشگر ویژگیهای کیفی و محدودیتهای مربوط به اطلاعات مالی مفید عناصر صورتهای مالی شناخت، اندازه گیری، ارائه و افشا بطور منطقی از هدف نشأت می‌گیرد.


هدف مفید بودن و محدودیتهای گزارشگری مالی با مقاصد عمومی


 

ه- ۲ هدف گزارشگری مالی با مقاصد عمومی این است که اطلاعات مالی درباره واحد گزارشگر برای سرمایه گذاران، وام دهندگان و سایر اعتبار دهندگان فعلی و بالقوه فراهم کند که در تصمیم گیری درباره تأمین منابع برای واحد تجاری مفید باشد. این تصمیمات شامل خرید فروش یا نگهداری ابزارهای مالکانه و بدهی و اعطا یا تسویه وامها و سایر اشکال اعتبار است.


ه - 3 تصمیمات سرمایه گذاران فعلی و بالقوه درباره خرید فروش یا نگهداری ابزارهای مالکانه و بدهی بستگی به بازدهی دارد که آنها از سرمایه گذاری در ابزارهای مزبور انتظار دارند مانند سود تقسیمی پرداختهای اصل و بهره با افزایش در قیمت بازار همچنین تصمیمات وام دهندگان و سایر اعتبار دهندگان فعلی و بالقوه درباره اعطاء یا تسویه وامها و سایر اشکال اعتبار به پرداختهای اصل بهره یا سایر بازده هایی که آنها انتظار دارند بستگی دارد. انتظارات سرمایه گذاران وام دهندگان و سایر اعتبار دهندگان از بازده به ارزیابی آنها از مبلغ زمانبندی و عدم اطمینان پیش بینی) خالص جریانهای نقدی ورودی آتی به واحد تجاری بستگی دارد. بنابراین سرمایه گذاران وام دهندگان و سایر اعتبار دهندگان فعلی و بالقوه نیاز به اطلاعاتی دارند که به آنها در ارزیابی پیش بینی خالص جریانهای نقدی ورودی آتی به واحد تجاری کمک کند.


ه - 4 برای ارزیابی پیش بینی خالص جریانهای نقدی ورودی آتی توسط واحد تجاری سرمایه گذاران وام دهندگان و سایر اعتبار دهندگان فعلی و بالقوه به اطلاعاتی درباره منابع واحد تجاری ادعاها نسبت به واحد تجاری و نحوه ایفای مسئولیتهای مدیریت و ارکان اداره کننده واحد تجاری در استفاده کارا و اثر بخش از منابع واحد تجاری نیاز دارند. مثالهایی از این مسئولیتها شامل محفاظت از منابع واحد تجاری در مقابل آثار نامطلوب عوامل اقتصادی مانند تغییرات در قیمت و فناوری و حصول اطمینان از رعایت قوانین مقررات و شرایط قراردادی لازم الاجرا توسط واحد تجاری است. همچنین اطلاعات درباره ایفای مسئولیت مدیریت برای تصمیم گیری سرمایه گذاران وام دهندگان و سایر اعتباردهندگان فعلی که از حق رأی درباره اقدامهای مدیریت یا نفوذ بر اقدامهای مدیریت به طریقی دیگر برخوردار هستند، مفید است.


وام دهندگان و سایر اعتبار دهندگان فعلی و بالقوه نمیتوانند واحدهای گزارشگر را ملزم به ارائه مستقیم اطلاعات به آنها کنند و برای بیشتر اطلاعات مالی مورد نیاز خود باید به گزارشهای مالی با مقاصد آنها استفاده کنندگان اصلی هستند که گزارشهای مالی با مقاصد عمومی برای آنها تهیه می‌شود.


ه- 6 با وجود این گزارشهای مالی با مقاصد عمومی تمام اطلاعات مورد نیاز سرمایه گذاران وام دهندگان و سایر اعتبار دهندگان فعلی و بالقوه را فراهم نمی‌کند و نمیتواند این کار را انجام دهد. برای این استفاده کنندگان توجه به اطلاعات مربوط حاصل از سایر منابع برای مثال، انتظارات و شرایط عمومی اقتصادی رویدادهای سیاسی و شرایط سیاسی و چشم اندازهای صنعت و شرکت ضرورت دارد.


ه - 7 گزارشهای مالی با مقاصد عمومی برای نشان دادن ارزش واحد گزارشگر طراحی نشده است، بلکه برای کمک به سرمایه گذاران وام دهندگان و سایر اعتبار دهندگان فعلی و بالقوه جهت برآورد ارزش واحد گزارشگر، اطلاعاتی فراهم می‌آورد.


ه - 8 هر یک از استفاده کنندگان اصلی نیازها و تمایلات اطلاعاتی متفاوت و احتمالاً متناقضی دارند. هیئت، برای تدوین گزارشگری مالی به دنبال ارائه مجموعه اطلاعاتی است که نیازهای بیشترین تعداد استفاده کنندگان اصلی را تأمین کند. با این وجود تأکید بر نیازهای اطلاعاتی مشترک واحد گزارشگر را از درج اطلاعات بیشتر که برای زیر مجموعه خاصی از استفاده کنندگان اصلی مفیدتر است، منع نمی‌کند.


ه - 9 همچنین مدیریت واحد گزارشگر به اطلاعات مالی درباره واحد تجاری علاقه مند است. با این وجود، مدیریت نیازی به اتکا به گزارشهای مالی با مقاصد عمومی ندارد زیرا اطلاعات مالی مورد نیاز را میتواند از داخل واحد تجاری بدست آورد.


ه - ۱۰ سایر اشخاص مانند مقررات گذاران و اعضای جامعه غیر از سرمایه گذاران وام دهندگان و سایر اعتبار دهندگان نیز ممکن است گزارشهای مالی با مقاصد عمومی را مفید بیابند. با این وجود گزارشهای مزبور اساساً برای آن اشخاص تهیه نمی‌شود.


ه - 11 گزارشهای مالی به میزان زیادی مبتنی بر برآوردها، قضاوتها و مدلهایی است که تصاویر کاملاً دقیقی ارائه نمی‌کنند. مفاهیم نظری، مفاهیمی را تعیین میکند که زیربنای این برآوردها، قضاوتها و مدلها است. این مفاهیم هدفی است که هیئت و تهیه کنندگان گزارشهای مالی برای رسیدن به آن تلاش میکنند همانند بیشتر اهداف احتمال دستیابی کامل به دیدگاههای مفاهیم نظری درباره گزارشگری مالی آرمانی حداقل در کوتاه مدت بعید است زیرا درک پذیرش و اجرای روشهای جدید تجزیه و تحلیل معاملات و سایر رویدادها زمان بر است با این وجود برای تکامل گزارشگری مالی به گونه ای که مفید بودن آن بهبود یابد تعیین هدفی که برای رسیدن به آن تلاش شود، ضروری است.


اطلاعات درباره منابع اقتصادی واحد گزارشگر ادعاها نسبت به واحد تجاری و تغییر در منابع و ادعاها



ه - ۱۲ گزارشهای مالی با مقاصد عمومی اطلاعاتی درباره وضعیت مالی واحد گزارشگر یعنی اطلاعات مربوط به منابع اقتصادی واحد تجاری و ادعاها نسبت به واحد گزارشگر ارائه میکنند گزارشهای مالی همچنین اطلاعاتی درباره آثار معاملات و سایر رویدادهایی که منابع اقتصادی واحد گزارشگر و ادعاها را تغییر می‌دهد، ارائه میکند. هر دو نوع اطلاعات، داده های ورودی مفیدی برای تصمیم گیری درباره فراهم کردن منابع برای واحد تجاری فراهم می‌کند.


منابع اقتصادی و ادعاها
ه - ۱۳ اطلاعات درباره ماهیت و مبالغ منابع اقتصادی واحد گزارشگر و ادعاها نسبت به آن میتواند به استفاده کنندگان در تشخیص نقاط قوت و ضعف مالی واحد گزارشگر کمک کند. این اطلاعات میتواند به استفاده کنندگان در ارزیابی نقدشوندگی و توان پرداخت بدهیهای واحد گزارشگر نیازهای واحد گزارشگر به تأمین مالی بیشتر و احتمال میزان موفقیت در دستیابی به منابع مالی مورد نیاز کمک نماید. اطلاعات درباره اولویتها و الزامات پرداخت ادعاهای موجود به استفاده کنندگان در پیش بینی چگونگی توزیع جریانهای نقدی آتی بین اشخاصی که نسبت به واحد گزارشگر ادعا دارند، کمک می‌کند.


هـ ۱۴ انواع مختلف منابع اقتصادی بر ارزیابی استفاده کننده از پیش بینی جریانهای نقدی آتی توسط واحد گزارشگر، به گونه ای متفاوت اثر می‌گذارد. برخی جریانهای نقدی آتی بطور مستقیم از منابع اقتصادی موجود مانند دریافتنی ها ناشی می‌شود. سایر جریانهای نقدی از بکارگیری ترکیب منابع متعدد برای تولید و فروش کالاها یا خدمات به مشتریان حاصل میشود. اگرچه جریانهای نقدی مزبور را نمی‌توان برای یکایک منابع اقتصادی یا ادعاها) تشخیص داد اما استفاده کنندگان گزارشهای مالی به آگاهی از ماهیت و مبلغ منابع آماده استفاده در عملیات واحد گزارشگر نیاز دارند.


تغییر در منابع اقتصادی و ادعاها
ه - ۱۵ تغییر در منابع اقتصادی واحد گزارشگر و ادعاها نسبت به آن از عملکرد مالی واحد تجاری به بندهای ۱۷۰ تا ۲۰۰ مراجعه شود) و سایر رویدادها یا معاملات مانند انتشار ابزارهای بدهی یا مالکانه ناشی میشود به بند ۲۱۰ مراجعه شود). برای ارزیابی صحیح پیش بینی جریانهای نقدی آتی واحد گزارشگر توانایی تمایز بین این دو نوع تغییر توسط استفاده کنندگان ضروری است.


ه-۱۶ اطلاعات درباره عملکرد مالی واحد گزارشگر به استفاده کنندگان در درک بازدهی که واحد تجاری از منابع اقتصادی خود ایجاد کرده است کمک میکند. اطلاعات درباره بازده ایجاد شده توسط واحد تجاری شاخصی از ایفای مسئولیت مدیریت در استفاده کارا و اثر بخش از منابع واحد گزارشگر فراهم میکند همچنین اطلاعات درباره نوسان و اجزای بازده، به ویژه در ارزیابی عدم اطمینان جریانهای نقدی آتی از اهمیت برخوردار است. اطلاعات درباره عملکرد مالی گذشته واحد گزارشگر و نحوه ایفای مسئولیتها توسط مدیریت معمولاً در پیش بینی بازده آتی منابع اقتصادی واحد تجاری مفید است.


عملکرد مالی منعکس شده توسط حسابداری تعهدی
ه - ۱۷ حسابداری تعهدی آثار معاملات و سایر رویدادها و شرایط مربوط به منابع اقتصادی واحد گزارشگر و ادعاها نسبت به آن را در دوره هایی که این آثار واقع میشود نشان میدهد حتی اگر دریافتها و پرداختهای نقدی حاصل در دوره ای متفاوت واقع شده باشد. این موضوع به این دلیل از اهمیت برخوردار است که اطلاعات درباره منابع اقتصادی واحد گزارشگر و ادعاها نسبت به آن و تغییر در منابع اقتصادی و ادعاها طی دوره در مقایسه با اطلاعاتی صرفاً درباره دریافتها و پرداختهای نقدی طی دوره برای ارزیابی عملکرد گذشته و آینده واحد تجاری مبنای بهتری فراهم می‌کند.


ه - ۱۸ اطلاعات مربوط به عملکرد مالی واحد گزارشگر طی دوره که از طریق تغییر در منابع اقتصادی و ادعاها به غیر از تأمین مستقیم منابع اضافی از طریق سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نشان داده میشود به بند ۲۱۰ مراجعه شود در ارزیابی توانایی گذشته و آینده واحد تجاری در ایجاد خالص جریانهای نقدی ورودی مفید است. این اطلاعات میزان افزایش در منابع اقتصادی در دسترس واحد تجاری و در نتیجه طرفیت ایجاد خالص جریانهای نقدی ورودی از طریق عملیات آن به غیر از تأمین مستقیم منابع اضافی از طریق سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان را نشان می‌دهد.


ه- ۱۹ همچنین، اطلاعات درباره عملکرد مالی واحد گزارشگر طی دوره ممکن است میزان افزایش یا کاهش منابع اقتصادی واحد تجاری و ادعاها را در نتیجه رویدادهایی مانند تغییر در قیمتهای بازار با نرخهای بهره نشان دهد و به این ترتیب بر توانایی واحد تجاری در ایجاد خالص جریانهای نقدی اثر بگذارد.


عملکرد مالی منعکس شده توسط جریانهای نقدی گذشته
ه - ۲۰ همچنین اطلاعات درباره جریانهای نقدی واحد گزارشگر طی دوره به استفاده کنندگان در ارزیابی توانایی واحد تجاری در ایجاد خالص جریانهای نقدی آتی کمک میکند اطلاعات جریانهای نقدی نشان میدهد واحد تجاری چگونه موجودی نقد را به دست می‌آورد و آن را خرج میکند مثالهایی در این زمینه شامل اطلاعات درباره استقراض و بازپرداخت بدهی، سود نقدی تقسیمی با سایر موارد پرداختهای نقدی به سرمایه گذاران و عوامل دیگر اثر گذار بر نقدشوندگی با توانایی پرداخت بدهیهای واحد تجاری است. اطلاعات درباره جریانهای نقدی در درک عملیات واحد گزارشگر ارزیابی فعالیتهای تأمین مالی و سرمایه گذاری ارزیابی نقد شوندگی و توان پرداخت بدهیها و تفسیر سایر اطلاعات درباره عملکرد مالی، به استفاده کنندگان کمک می‌کند.


تغییر در منابع اقتصادی و ادعاهایی که ناشی از عملکرد مالی نیست
هـ ۲۱. همچنین منابع اقتصادی واحد گزارشگر و اد ادعاها نسبت به آن، ممکن است به دلایلی غیرا از عملکرد مالی، مانند انتشار بیشتر سهام مالکیتی، تغییر کند. اطلاعات درباره این نوع تغییر برای ایجاد درک کامل از دلیل تغییر در منابع اقتصادی واحد گزارشگر و ادعا نسبت به آن و آثار این تغییرات بر عملکرد مالی آتی ضرورت دارد.


فصل 2 : واحد گزارشگر

[اضافه خواهد شد]


 

فصل 3 : ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مفید

مقدمه

ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مفید
ویژگیهای کیفی بنیادی

    مربوط بودن
          بیان صادقانه
        بکارگیری ویژگیهای کیفی بنیادی
ویژگیهای کیفی بهبود دهنده
        قابل مقایسه بودن
       قابل رسیدگی بودن
       قابل فهم بودن
      به موقع بودن
      بکارگیری ویژگیهای کیفی بهبود دهنده
محدودیت مخارج مربوط به گزارشگری مالی مفید


فصل 3 : ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مفید
مقدمه



وک ۱. ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مفید که در این فصل مورد بررسی قرار می‌گیرد انواع اطلاعات درباره واحد گزارشگر را مشخص می‌کند که برای تصمیم گیری سرمایه گذاران وام دهندگان و سایر اعتباردهندگان فعلی و بالقوه بر اساس اطلاعات مندرج در گزارشهای مالی اطلاعات مالی، احتمالاً مفیدترین اطلاعات محسوب می‌شود.


وک ۲. گزارشهای مالی اطلاعاتی درباره منابع اقتصادی واحد گزارشگر ادعاها نسبت به واحد گزارشگر و آثار معاملات و سایر رویدادها و شرایطی که منابع و ادعاهای مزبور را تغییر میدهد ارائه میکند در مفاهیم نظری به این اطلاعات، اصطلاحاً اطلاعات درباره پدیده های اقتصادی میگویند همچنین برخی گزارشهای مالی شامل مطالب تشریح شده درباره انتظارات مدیریت و راهبردهای واحد گزارشگر و سایر اطلاعات آینده نگر است.


وک ۳. ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مفید، برای اطلاعات مالی ارائه شده در صورتهای مالی و نیز اطلاعات مالی ارائه شده از طریق سایر روشها کاربرد دارد. مخارج که یک محدودیت فراگیر مربوط به توانایی واحد تجاری برای ارائه اطلاعات مالی مفید است. نیز کاربرد مشابهی دارد. با این وجود ملاحظات در بکارگیری ویژگیهای کیفی و محدودیت مخارج ممکن است برای انواع مختلف اطلاعات متفاوت باشد. برای مثال کاربرد آنها برای اطلاعات آینده نگر ممکن است از کاربرد آنها برای اطلاعات درباره منابع اقتصادی و ادعاهای جاری و تغییرات در منابع و ادعاهای مزبور، متفاوت باشد.


ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مفید



وک ۴. برای اینکه اطلاعات مالی مفید باشد باید مربوط باشد و آنچه را که ادعا میکند بیانگر آن است بطور صادقانه بیان کند. در صورتی که اطلاعات مالی قابل مقایسه قابل رسیدگی به موقع و قابل فهم باشد مفید بودن آن افزایش می‌یابد.


ویژگیهای کیفی بنیادی
وک ۵. ویژگیهای کیفی بنیادی شامل مربوط بودن و بیان صادقانه است.


مربوط بودن
وک 6. اطلاعات مالی مربوط توانایی ایجاد تغییر در تصمیمات استفاده کنندگان را دارد. حتی اگر برخی استفاده کنندگان از این اطلاعات استفاده نکنند با از طریق سایر منابع از آن آگاه شده باشند اطلاعات ممکن است توانایی ایجاد تغییر در تصمیم را داشته باشد.


وک ۷. در صورتی که اطلاعات مالی ارزش پیش بینی کنندگی ارزش تأیید کنندگی با هر دو را داشته باشد توانایی ایجاد تغییر در تصمیمات را خواهد داشت.


وک ۸. اطلاعات مالی در صورتی دارای ارزش پیش بینی کنندگی است که استفاده کنندگان برای پیش بینی نتایج آتی بتوانند از آن به عنوان داده های ورودی قابل پردازش استفاده کنند. برای اینکه اطلاعات ارزش پیش بینی کنندگی داشته باشد، ضرورتی ندارد که خود، اطلاعات پیش بینی شده باشد. استفاده کنندگان از اطلاعات مالی دارای ارزش پیش بینی کنندگی برای انجام پیش بینی های خود استفاده می‌کنند.


وک ۹. اطلاعات مالی در صورتی دارای ارزش تأیید کنندگی است که درباره ارزیابیهای قبلی بازخورد ارائه کند آنها را تأیید کند یا تغییر دهد).


وک ۱۰. ارزش پیش بینی کنندگی و ارزش تأیید کنندگی اطلاعات مالی به یکدیگر وابسته هستند. اطلاعات دارای ارزش پیش بینی کنندگی اغلب ارزش تأیید کنندگی نیز دارد. برای مثال اطلاعات درآمد سال جاری که می‌تواند به عنوان مبنای پیش بینی درآمد سالهای آینده مورد استفاده قرار گیرد را نیز میتوان با پیش بینی درآمد سال جاری که در سالهای قبل انجام شده است، مقایسه کرد. نتایج این مقایسه ها میتواند به استفاده کننده کمک کند تا فرایندهای مورد استفاده برای پیش بینی های قبلی را اصلاح کند یا بهبود دهد.


اهمیت
وک ۱۱. اطلاعات در صورتی با اهمیت است که حذف یا ارائه نادرست آن بتواند بر تصمیماتی که استفاده کنندگان بر مبنای اطلاعات مالی مربوط به یک واحد گزارشگر خاص اتخاذ میکنند تأثیر بگذارد. به عبارت دیگر اهمیت از ابعاد مربوط بودن است که خاص واحد تجاری است و مبتنی بر ماهیت یا اندازه یا هر دو اقلامی است که اطلاعات گزارش مالی هر واحد تجاری به آنها مربوط است. در نتیجه هیئت نمیتواند یک آستانه کمی یکنواخت برای اهمیت تعیین کند یا از قبل مشخص کند که در یک وضعیت خاص چه چیزی می‌تواند با اهمیت باشد.


بیان صادقانه
وک ۱۲. گزارشهای مالی پدیده های اقتصادی را در قالب کلمات و اعداد نشان میدهند. اطلاعات مالی برای اینکه مفید باشند نه تنها باید نشان دهنده پدیده های مربوط باشند بلکه باید پدیده هایی را که ادعا میکند بیانگر آن است صادقانه بیان نماید. برای برخورداری از یک بیان صادقانه بدون نقص هر گزارش باید دارای سه ویژگی کامل بودن بیطرفی و عاری از اشتباه باشد. البته بدون نقص بودن بیان صادقانه اگر وجود داشته باشد به ندرت قابل دستیابی است. هدف هیئت به حداکثر رساندن ویژگیهای مزبور تا حد امکان است.


وک ۱۳. یک گزارش کامل شامل تمام اطلاعات مورد نیاز استفاده کنندگان برای درک پدیده گزارش شده از جمله تمام توضیحات و توصیفات لازم است. برای مثال گزارش کاملی از گروه داراییها حداقل شامل توضیحاتی درباره ماهیت داراییهای گروه بیان عددی تمام داراییهای موجود در گروه و توضیحی درباره اینکه این اعداد چه چیزی را نشان میدهند برای مثال، بهای تمام شده اولیه بهای تعدیل شده با ارزش منصفانه است. توضیح کامل برخی اقلام ممکن است مستلزم ارائه توضیحاتی درباره حقایق مهم مربوط به کیفیت و ماهیت اقلام عوامل و شرایطی که ممکن است بر کیفیت و ماهیت آنها تأثیر بگذارد و فرایند مورد استفاده برای تعیین گزارش عددی است.


وک ۱۴. گزارش بی طرفانه گزارشی است که انتخاب و ارائه اطلاعات مالی در آن جانبدارانه نباشد. یک گزارش بی طرفانه برای افزایش احتمال اینکه اطلاعات مالی به گونه ای مطلوب با نامطلوب توسط استفاده کنندگان دریافت شود تحریف شده، موزون تأکید شده تأکید نشده یا دستکاری شده به طریقی دیگر ناست اطلاعات بی طرفانه به معنای اطلاعات بدون هدف با فاقد اثرگذاری بر رفتار نیست بلکه طبق تعریف اطلاعات مالی مربوط توانایی ایجاد تغییر در تصمیمات استفاده کنندگان را دارد.


وک ۱۵. بیان صادقانه به معنای درست بودن از تمام جنبه ها نیست عاری از اشتباه به معنای آن است که در توصیف یک پدیده اشتباه یا عدم ارائه وجود ندارد و فرایند مورد استفاده برای تولید اطلاعات گزارش شده بدون اشتباهی در فرایند انتخاب و بکار گرفته شده است. در این متن عاری از اشتباه به معنای کاملاً درست از تمام جنبه ها ناست برای مثال نمیتوان تعیین کرد که قیمت با ارزش غیر قابل مشاهده به گونه ای درست یا نادرست برآورده شده است. با این وجود ارائه برآورد مزبور در صورتی صادقانه است که مبلغ آن به عنوان یک برآورد به روشنی و به درستی توصیف شود ماهیت و محدودیتهای فرایند برآورد تشریح گردد و هیچ اشتباهی در انتخاب و بکارگیری فرایند مناسب انجام برآورد واقع نشده باشد.


وک ۱۶. بیان صادقانه، به تنهایی ضرورتاً منجر به اطلاعات مفید نمیشود. برای مثال واحد گزارشگر ممکن است از طریق کمکهای بلاعوض دولت املاک ماشین آلات و تجهیزات دریافت کند. بدیهی است گزارشگری اینکه واحد تجاری یک دارایی را بدون مخارج تحصیل کرده است مخارج تحصیل آن را بطور صادقانه بیان میکند اما این اطلاعات مفید نخواهد بود. مثالی که درک آن به دقت بیشتری نیاز دارد برآورد مبلغی است که مبلغ دفتری دارایی را برای انعکاس کاهش ارزش دارایی، تعدیل می‌کند. در صورتی که واحد گزارشگر فرایند مناسبی را به نحو مطلوب بکار گیرد و به گونه ای مناسب برآورد را توصیف و هر گونه عدم اطمینانی که تأثیر قابل ملاحظه بر برآورد دارد را تشریح کند آن برآورد میتواند صادقانه بیان شده باشد. با این وجود، چنانچه سطح عدم اطمینان در این گونه بر آ برآوردها تقریباً بزرگ باشد برآورد مزبور بطور خاص مفید نخواهد بود. به عبارت دیگر، مربوط بودن دارایی که قرار است بطور صادقانه بیان شود مورد تردید است. اگر گزینه دیگری برای بیان صادقانه تر وجود نداشته باشد برآورد مزبور ممکن است بهترین اطلاعات در دسترس را فراهم کند.


بکارگیری ویژگیهای کیفی بنیادی
وک ۱۷. در صورتی اطلاعات مفید است که هم مربوط باشد و هم بطور صادقانه بیان گردد. نه بیان صادقانه یک پدیده نامربوط و نه بیان غير صادقانه یک پدیده مربوط به اتخاذ تصمیمات مناسب توسط استفاده کنندگان کمکی نمی‌کند.


وک ۱۸. کاراترین و اثر بخش ترین فرایند بکارگیری ویژگیهای کیفی بنیادی معمولاً به شرح زیر است با توجه به آثار ویژگیهای بهبود دهنده و محدودیت مخارج که در این مثال مورد بررسی قرار نمی‌گیرد. نخست پدیده اقتصادی را که می‌تواند برای استفاده کنندگان اطلاعات مالی واحد گزارشگر مفید باشد مشخص کنید. دوم نوع اطلاعات درباره آن پدیده که در صورت در دسترس بودن و بیان صادقانه مربوط ترین اطلاعات خواهد بود را تعیین نمایید. سوم تعیین کنید که آیا این اطلاعات در دسترس است و میتوان آن را بطور صادقانه بیان کرد یا خیر در این صورت فرایند تأمین ویژگیهای کیفی بنیادی در نقطه مزبور خاتمه می‌یابد. در غیر این صورت این فرایند با مربوط ترین اطلاعات بعدی تکرار میشود.


ویژگیهای کیفی بهبود دهنده
وک ۱۹. قابل مقایسه بودن قابل رسیدگی بودن به موقع بودن و قابل فهم بودن ویژگیهای کیفی هستند که مفید بودن اطلاعات مربوط و دارای بیان صادقانه را بهبود میبخشد. ویژگیهای کیفی بهبود دهنده در تعیین اینکه کدام یک از دو روشی که هر دو، بطور مساوی مربوط باشند و بیان صادقانه داشته باشند باید برای به تصویر کشیدن یک پدیده مورد استفاده قرار گیرد، کمک می‌کند.


قابل مقایسه بودن
وک ۲۰. تصمیمات استفاده کنندگان شامل انتخاب بین گزینه ها است. برای مثال فروش با نگهداری یک سرمایه گذاری با سرمایه گذاری در یک واحد گزارشگر یا واحد گزارشگر دیگر بنابراین اطلاعات درباره یک واحد گزارشگر زمانی مفید تر است که با اطلاعات مشابه سایر واحدهای تجاری و با اطلاعات مشابه همان واحد تجاری برای دوره یا تاریخ دیگر قابل مقایسه باشد.


وک ۲۱. قابل مقایسه بودن ویژگی کیفی است که به استفاده کنندگان برای تشخیص و درک تشابها و تفاوتها بین اقلام کمک می‌کنند. برخلاف سایر ویژگیهای کیفی قابل مقایسه بودن مرتبط با یک قلم نیست مقایسه مستلزم حداقل دو قلم است.


وک ۲۲. اگرچه ثبات رویه با قابل مقایسه بودن ارتباط دارد اما با آن یکسان نیست ثبات رویه به استفاده از روشهای یکسان برای اقلام یکسان در دوره های مختلف یک واحد گزارشگر یا در یک دوره واحد بین واحدهای تجاری اشاره دارد. هدف، قابل مقایسه بودن است؛ ثبات رویه در دستیابی به این هدف کمک می‌کند.


وک ۲۳. قابل مقایسه بودن یکنواختی نیست برای اینکه اطلاعات قابل مقایسه باشد اقلام مشابه باید شبیه به یکدیگر و اقلام متفاوت باید متفاوت از یکدیگر در نظر گرفته شوند. قابل مقایسه بودن اطلاعات مالی با ایجاد شباهت در اقلام غیر مشابه و ایجاد تفاوت در اقلام مشابه افزایش نمی‌یابد.


وک ۲۴. با تأمین ویژگیهای کیفی بنیادی احتمالاً برخی درجات قابل مقایسه بودن به دست می‌آید. بیان صادقانه یک پدیده اقتصادی مربوط باید بطور طبیعی تا حدودی با بیان صادقانه یک پدیده اقتصادی مربوط مشابه توسط واحد گزارشگر دیگر قابل مقایسه باشد.


وک ۲۵. اگرچه یک پدیده اقتصادی واحد را میتوان به روشهای مختلف بطور صادقانه بیان کرد مجاز کردن روشهای مختلف حسابداری برای یک پدیده اقتصادی قابل مقایسه بودن را از بین می‌برد.


قابل رسیدگی بودن
وک ۲۶. قابل رسیدگی بودن به استفاده کنندگان کمک میکند که از بیان صادقانه اطلاعات مربوط به پدیده اقتصادی که ادعا می‌کند بیانگر آن است، اطمینان یابند. قابل رسیدگی بودن به معنای آن است که مشاهده کنندگان مختلف آگاه و مستقل بتوانند درباره تصویری خاص از یک بیان صادقانه به اجماعی نه لزوماً در حد توافق کامل دست یابند. برای اینکه اطلاعات کمی شده قابل رسیدگی باشد، لزومی به یک برآورد نقطه ای واحد نیست. دامنه مبالغ احتمالی و احتمالات مربوط به آنها نیز قابل رسیدگی است.


وک ۲۷، قابل رسیدگی بودن میتواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد. رسیدگی مستقیم به معنای رسیدگی به یک مبلغ یا سایر موارد ارائه شده از طریق مشاهده مستقیم برای مثال بر مبنای شمارش موجودی نقد است. رسیدگی غیر مستقیم به معنای کنترل داده های ورودی یک مدل فرمول یا سایر تکنیکها و محاسبه مجدد خروجیها با استفاده از همان روش شناسی است. رسیدگی به مبلغ دفتری   موجودیها از طریق کنترل داده های ورودی مقادیر و بهای تمام شده و محاسبه مجدد موجودی پایان دوره با استفاده از همان مفروضات گردش بهای تمام شده برای مثال استفاده از روش اولین صادره از اولین وارده مثالی در این زمینه است.


وک ۲۸، برخی توضیحات و اطلاعات مالی آینده نگر ممکن است تا یکی از دوره های آتی قابل رسیدگی نباشد. به منظور کمک به استفاده کنندگان برای تصمیم گیری درباره اینکه میخواهند از اطلاعات مزبور استفاده کنند یا خیر، معمولاً افشای مفروضات زیربنایی روشهای تولید اطلاعات و سایر عوامل و شرایط پشتیبانی کننده از اطلاعات ضرورت می‌یابد.
به موقع بودن
وک ۲۹. به موقع بودن به معنای آن است که اطلاعات زمانی در دسترس تصمیم گیرندگان قرار گیرد که قابلیت اثر گذاری بر تصمیمات آنها را داشته باشد. بطور کلی اطلاعات هر چه قدیمی تر باشد سودمندی کمتری دارد با این وجود برخی اطلاعات ممکن است تا مدتها پس از پایان دوره گزارشگری به موقع باشد زیرا برای مثال ممکن است برخی استفاده کنندگان برای شناسایی و ارزیابی روندها به آن نیاز داشته باشند.


قابل فهم بودن
وک ۳۰. طبقه بندی، متمایز کردن و ارائه اطلاعات بطور روشن و دقیق موجب قابل فهم بودن اطلاعات می‌شود.


وک ۳۱. برخی پدیده ها ذاتاً پیچیده هستند و به سهولت قابل درک نمیباشند حذف اطلاعات مربوط به این پدیده ها از گزارشهای مالی ممکن است درک اطلاعات گزارشهای مالی مزبور را آسانتر کند با این وجود این گونه گزارشها کامل نیستند و بنابراین می‌توانند گمراه کننده باشند.


وک ۳۲. گزارشهای مالی برای استفاده کنندگانی تهیه میشود که آگاهی معقولی از فعالیتهای اقتصادی و تجاری دارند و سخت کوشانه اطلاعات را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میدهند برخی مواقع حتی استفاده کنندگان آگاه و دقیق ممکن است برای درک اطلاعات مرتبط با پدیده های پیچیده اقتصادی نیاز به کمک مشاور داشته باشند.


بکارگیری ویژگیهای کیفی بهبود دهنده
وک ۳۳. ویژگیهای کیفی بهبود دهنده باید تا جایی که امکان دارد به حداکثر برسد. با این وجود اگر اطلاعات نامربوط باشد یا صادقانه بیان نشود، ارتقای ویژگیهای کیفی بهبود دهنده به صورت انفرادی یا گروهی نمی‌تواند اطلاعات مفیدی ایجاد کند.


وک ۳۴. بکارگیری ویژگیهای کیفی بهبود دهنده یک فرایند تکراری است که از دستورهای تجویزی تبعیت نمی‌کند. برخی مواقع ممکن است برای حداکثر شدن سایر ویژگیهای کیفی، یک ویژگی کیفی بهبود دهنده دیگر کاهش یابد. برای مثال کاهش موقتی در قابلیت مقایسه در نتیجه بکارگیری یک استاندارد جدید گزارشگری با تسری به آینده که ممکن است برای بهبود مربوط بودن یا بیان صادقانه در بلند مدت ارزشمند باشد. افشای مناسب ممکن است بخشی از عدم قابلیت مقایسه را جبران کند.


محدودیت مخارج مربوط به گزارشگری مالی مفید



وک ۳۵. مخارج، یک محدودیت فراگیر در ارتباط با اطلاعاتی است که از طریق گزارشگری مالی فراهم میشود. اطلاعات گزارشگری مالی موجب تحمیل مخارج میشود و توجیه این هزینه ها از طریق منافع این اطلاعات از اهمیت برخوردار است. انواع مختلفی از مخارج و منافع وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.


وک ۳۶. تهیه کنندگان اطلاعات مالی بیشترین تلاش خود را صرف جمع آوری پردازش رسیدگی و انتشار اطلاعات مالی می‌کنند، اما در نهایت استفاده کنندگان این مخارج را در قالب کاهش بازده تحمل مینمایند. استفاده کنندگان اطلاعات مالی، برای تجزیه و تحلیل و تفسیر اطلاعات ارائه شده نیز متحمل مخارج میشوند. اگر اطلاعات مورد نیاز فراهم نشود، استفاده کنندگان برای به دست آوردن آن اطلاعات از منابع دیگر یا برای برآورد آنها مخارج بیشتری تحمل می‌کنند.


وک ۳۷. گزارشگری اطلاعات مالی در صورتی که مربوط باشد و آنچه را که مدعی بیان آن است بطور صادقانه بیان کند، به استفاده کنندگان در اتخاذ تصمیمات با اطمینان بیشتری کمک مینماید. این امر موجب افزایش کارایی بازارهای سرمایه و کاهش مخارج سرمایه در سطح کل اقتصاد میشود. هر یک از سرمایه گذاران وام دهندگان با سایر اعتبار دهندگان نیز از مزایای اتخاذ تصمیمات آگاهانه تر برخوردار میشوند با این وجود گزارشهای مالی با مقاصد عمومی نمیتواند تمام اطلاعاتی را که برای هر یک از استفاده کنندگان مربوط است، ارائه کند.


مفاهیم نظری گزارشگری مالی
وک ۳۸. در بکارگیری محدودیت مخارج هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری ارزیابی میکند که آیا منافع گزارشگری اطلاعاتی خاص، مخارج تحمل شده برای تهیه و استفاده از اطلاعات مزبور را توجیه میکند یا خیر هنگام بکارگیری محدودیت مخارج در تدوین یک استاندارد گزارشگری مالی پیشنهادی هیئت به دنبال اطلاعاتی از تهیه کنندگان اطلاعات مالی، استفاده کنندگان حسابرسان، دانشگاهیان و سایرین درباره ماهیت و مبلغ مورد انتظار منافع و مخارج استاندارد مزبور است. در بیشتر مواقع، ارزیابیها مبتنی بر ترکیب اطلاعات کمی و کیفی است.


وک ۳۹. به دلیل ماهیت قضاوتی ارزیابیها ارزیابی افراد مختلف از مخارج و منافع اقلام خاصی از اطلاعات مالی متفاوت خواهد بود. بنابراین هیئت به دنبال بررسی مخارج و منافع مرتبط با گزارشگری مالی عام و نه تنها در ارتباط با هر یک از واحدهای گزارشگر، است. این مطلب به معنای آن نیست که ارزیابی مخارج و منافع همواره الزامات گزارشگری یکسانی را برای تمام واحدهای تجاری توجیه میکند به دلیل اندازه متفاوت واحدهای تجاری روشهای مختلف افزایش سرمایه واحدهای تجاری سهامی عام یا واحدهای تجاری که سهامی عام نیستند نیازهای متفاوت استفاده کنندگان یا سایر عوامل این تفاوتها می‌تواند مناسب باشد.


فصل ۴ : چارچوب (۱۹۸۹) : متن باقیمانده
مفروضات اساسی
تداوم فعالیت
عناصر صورتهای مالی
وضعیت مالی
داراییها
بدهیها
حقوق
سازمان
سازمان
سازمان
سازمان
شناخت عناصر صورتهای مالی
محتمل بودن منافع اقتصادی آتی
قابلیت اتکای اندازه گیری
شناخت داراییها
شناخت بدهیها
شناخت درآمدها
حسابرسی
حسابرسی
حسابرسی
مفاهیم سرمایه
مفاهیم نگهداشت سرمایه و تعیین سود


فصل ۴ : چارچوب (۱۹۸۹) : متن باقیمانده
متن باقیمانده از چارچوب تهیه و ارائه صورتهای مالی (۱۹۸۹) برای انعکاس اصلاحات ایجاد شده توسط استاندارد بین المللی حسابداری ۱ ارائه صورتهای مالی تجدید نظر شده در سال (۲۰۰۷)، اصلاح نشده است.
همچنین متن باقیمانده در صورتی اصلاح خواهد شد که هیئت عناصر صورتهای مالی و مبنای اندازه گیری آنها را مورد توجه قرار دهد.


مفروضات اساسی



تداوم فعالیت
۴۱ صورتهای مالی معمولاً با این فرض تهیه میشود که واحد تجاری تداوم فعالیت دارد و برای آینده ای قابل پیش بینی به فعالیت خود ادامه میدهد. بنابراین فرض بر این است که واحد تجاری نه قصد و نه ضرورتی برای انحلال یا کاهش قابل ملاحظه مقیاس فعالیتهای خود ندارد. اگر چنین قصد یا ضرورتی وجود داشته باشد ممکن است تهیه صورتهای مالی بر مبنای متفاوتی ضرورت یابد که در این صورت مبنای مورد استفاده افشا می‌شود.
عناصر صورتهای مالی



۴.۲ صورتهای مالی آثار مالی معاملات و سایر رویدادها را از طریق گروه بندی آنها به طبقات کلی طبق ویژگیهای اقتصادی آنها متعکس میکند این طبقات کلی عناصر صورتهای مالی نامیده میشوند داراییها، بدهیها و حقوق مالکانه عناصری هستند که بطور مستقیم به اندازه گیری وضعیت مالی در ترازنامه مربوط هستند. درآمدها و هزینه ها عناصری هستند که بطور مستقیم به اندازه گیری عملکرد در صورت سود یا زبان مربوط میباشند. صورت تغییرات در وضعیت مالی معمولاً عناصر صورت سود یا زبان و تغییرات در عناصر تر از نامه را منعکس میکند بنابراین در این مفاهیم نظری هیچ عنصری که منحصر به این صورت باشد، مشخص نمی‌شود.

 

۴.۳ ارائه این عناصر در ترازنامه و صورت سود یا زبان شامل فرایند طبقه بندی فرعی است. برای مثال به منظور نمایش اطلاعات به مناسب ترین روش برای اهداف تصمیم گیری اقتصادی استفاده کنندگان داراییها و بدهیها ممکن است بر حسب ماهیت یا بر حسب کار کرد در فعالیتهای تجاری واحد تجاری طبقه بندی شوند تا اطلاعات به مفیدترین شیوه جهت تصمیم گیری اقتصادی استفاده کنندگان، ارائه شود.


وضعیت مالی
4.4 داراییها، بدهیها و حقوق مالکانه عناصری هستند که بطور مستقیم با اندازه گیری وضعیت مالی ارتباط دارند. این عناصر به شرح زیر تعریف میشوند
الف. دارایی منبعی است که در نتیجه رویدادهای گذشته تحت کنترل واحد تجاری است و انتظار می‌رود منافع اقتصادی آتی آن به واحد تجاری جریان پیدا کند.
ب. بدهی، تعهد فعلی واحد تجاری است که از رویدادهای گذشته ناشی شده است و انتظار می‌رود در نتیجه تسویه آن منابع دارای منافع اقتصادی از واحد تجاری خارج شود.
پ. حقوق مالکانه منافع باقیمانده در داراییهای واحد تجاری پس از کسر تمام بدهیهای آن است.


4.5تعاریف دارایی و بدهی ویژگیهای اساسی آنها را مشخص میکند اما معیارهایی که لازم است قبل از شناسایی در ترازنامه احراز شود را تعیین نمی‌کند بنابراین تعاریف مزبور در بردارنده اقلامی است که در ترازنامه تحت عنوان داراییها و بدهیها شناسایی نمی‌شوند، زیرا معیارهای شناخت تشریح شده در بندهای ۴۳۷ تا ۴۵۳ را احراز نمی‌کنند. به ویژه انتظار ورود یا خروج منافع اقتصادی آتی به یا از واحد تجاری باید به میزان کافی قطعی باشد تا معیار محتمل بودن در بند ۴.۳۸ قبل از شناسایی دارایی یا بدهی، احراز شود.


4.6 در ارزیابی اینکه یک قلم تعریف دارایی بدهی با حقوق مالکانه را احراز میکند یا خیر لازم است محتوای اصلی و واقعیت اقتصادی و نه صرفاً شکل حقوقی مورد توجه قرار گیرد. بنابراین برای مثال در مورد اجاره های تأمین مالی، محتوا و واقعیت اقتصادی این است که اجاره کننده منافع اقتصادی استفاده از دارایی اجاره ای را برای بخش عمده ای از عمر مفید آن تحصیل میکند و در مقابل متعهد میشود مبلغی تقریباً برابر با ارزش منصفانه دارایی و هزینه تأمین مالی مربوط به آن را پرداخت نماید.
یعنی اجاره تأمین مالی موجب به وجود آمدن اقلامی میشود که تعریف دارایی و بدهی را احراز می‌کنند و در ترازنامه اجاره کننده تحت عناوین مزبور شناسایی می‌شوند.


4.7 تراز نامه تهیه شده طبق استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی جاری ممکن است شامل اقلااست که تعاریف دارایی یا بدهی را احراز نمی‌کنند و در بخش حقوق مالکانه نشان داده نمیشوند با این وجود تعاریف تعیین شده در بند ۴.۴ اساس بررسیهای آنی استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی موجود و نحوه فرمول سازی برای استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی در آینده است.

 

داراییها
4.8 منافع اقتصادی آتی یک دارایی میتواند بطور مستقیم یا غیر مستقیم در ورود جریانهای نقد و معادلهای نقد به واحد تجاری مشارکت کند. این پتانسیل ممکن است پتانسیل تولیدی باشد که بخشی از فعالیتهای عملیاتی واحد تجاری است. همچنین این پتانسیل ممکن است به صورت قابل تبدیل بودن به نقد یا معادلهای نقد یا توانایی کاهش جریانهای نقدی خروجی باشد، مانند. زمانی که یک فرایند تولید جایگزین مخارج تولید را کاهش می‌دهد.


4.9 واحد تجاری معمولاً داراییهای خود را برای تولید کالاها یا خدماتی که قابلیت تأمین خواسته ها یا نیازهای مشتریان را دارد، بکار می‌گیرد، زیرا این کالاها یا خدمات میتوانند خواسته ها با نیازهای مربوط را تأمین کنند مشتریان مبالغی را بابت آنها پرداخت می‌کنند و در نتیجه به جریانهای نقدی واحد تجاری کمک می‌کنند. وجه نقد به دلیل حاکمیت بر سایر منابع به خودی خود یک خدمت به واحد تجاری ارائه می‌کند.


4.10 منافع اقتصادی آتی دارایی میتواند به شیوه های مختلف به واحد تجاری جریان یابد. برای مثال، یک دارایی ممکن است:

الف. به تنهایی یا در ترکیب با سایر داراییها در تولید کالاها یا خدماتی که قرار است توسط واحد تجاری به فروش رود، مورد استفاده قرار گیرد؛
ب. با سایر داراییها معاوضه شود؛
پ. برای تسویه یک بدهی مورد استفاده قرار گیرد؛ یا
ت. بين مالکان واحد تجاری توزیع شود.


4.11 بسیاری از داراییها برای مثال املاک ماشین آلات و تجهیزات دارای شکل فیزیکی هستند. با این وجود، داشتن شکل فیزیکی لازمه وجود یک دارایی نیست بنابراین برای مثال در مورد حق اختراع و حق انتشار اگر انتظار رود منافع اقتصادی آتی آنها به واحد تجاری جریان پیدا کند و اگر توسط واحد تجاری کنترل شوند، دارایی هستند.


4.12 بسیاری از داراییها برای مثال دریافتنیها و املاک با حقوق قانونی از جمله حق مالکیت ارتباط دارند برای تعیین وجود یک دارایی حق مالکیت ضرورت ندارد. بنابراین برای مثال املاک نگهداری شده تحت قرارداد اجاره در صورتی که واحد تجاری جریان منافع مورد انتظار حاصل از املاک را کنترل کند دارایی محسوب میشود. با وجود اینکه ظرفیت واحد تجاری برای کنترل منافع، معمولاً در نتیجه حقوق قانونی ایجاد میشود یک قلم ممکن است تعریف دارایی را حتی اگر هیچ کنترل قانونی وجود نداشته باشد، احراز کند. برای مثال زمانی که واحد تجاری با پنهان نگه داشتن دانش فنی حاصل از طریق فعالیتهای توسعه جریان منافع مورد انتظار را کنترل میکند دانش فنی ممکن است تعریف دارایی را احراز کند.


4.13 داراییهای واحد تجاری در نتیجه معاملات گذشته یا سایر رویدادهای گذشته ایجاد میشوند واحدهای تجاری معمولاً داراییها را از طریق خرید یا تولید به دست می‌آورند اما سایر معاملات یا رویدادها نیز ممکن است دارایی ایجاد کنند. املاک دریافت شده از دولت توسط واحد تجاری به عنوان بخشی از برنامه تشویق رشد اقتصادی در یک حوزه و کشف ذخایر معدنی، مثالهایی در این زمینه است. معاملات یا رویدادهایی که انتظار می‌رود در آینده واقع شوند به خودی خود موجب به وجود آمدن دارایی نمی‌شوند. بنابراین برای مثال قصد خرید موجودی کالا به خودی خود تعریف دارایی را احراز نمی‌کند.


4.14. بین تحمل مخارج و ایجاد دارایی رابطه نزدیکی وجود دارد اما این دو لزوماً همزمان با یکدیگر واقع نمی‌شوند بنابراین، زمانی که واحد تجاری متحمل مخارج میشود این امر ممکن است شواهدی از تلاش واحد تجاری برای دستیابی به منافع باشد، اما شواهد قطعی وجود ندارد که نشان دهد قلمی که تعریف دارایی را احراز کرده به دست آمده است. همچنین، نبود مخارج مربوط، مانع احراز تعریف دارایی و بنابراین کاندید شدن برای شناخت در ترازنامه نمی‌شود برای مثال اقلام اهدایی به واحد تجاری ممکن است تعریف دارایی را احراز کنند.


بدهیها
4.15. ویژگی اساسی بدهی این است که واحد تجاری تعهد فعلی دارد. تعهد وظیفه یا مسئولیت اقدام یا عمل به روشی خاص است. تعهدات ممکن است در نتیجه یک قرارداد الزام آور یا الزام قانونی به لحاظ قانونی قابل اجرا شود. برای مثال، معمولاً این مورد در ارتباط با مبالغ پرداختنی بابت کالاها یا خدمات دریافت شده مطرح است. با این وجود تعهدات از عملیات معمول تجاری عرف و تمایل به نگهداشت روابط مطلوب تجاری یا اقدام به روشی متعادل به وجود می‌آید برای مثال، اگر واحد تجاری به عنوان یک سیاست، تصمیم به اصلاح نقص محصولات خود بگیرد حتی زمانی که این نقایص پس از انقضای دوره ضمانت آشکار شود، در این صورت مبالغی که انتظار میرود در ارتباط با کالاهای قبلاً فروش رفته خرج شود، بدهی محسوب می‌گردد.


4.16 لازم است بین تعهدات فعلی و تعهدات آتی تمایز ایجاد شود. تصمیم مدیریت واحد تجاری برای تحصیل داراییها در آینده به خودی خود تعهد فعلی ایجاد نمی‌کند. تعهد معمولاً تنها زمانی ایجاد میشود که دارایی تحویل داده شود یا واحد تجاری موافقت نامه ای غیر قابل فسخ برای تحصیل دارایی منعقد کند. در مورد دوم ماهیت غیر قابل فسخ موافقت نامه به معنای آن است. که پیامدهای اقتصادی عدم ایفای تعهدات برای مثال به دلیل وجود یک جریمه عمده در صورت وجود برای واحد تجاری آزادی عمل اندکی برای اجتناب از خروج منابع به طرف دیگر ایجاد می‌کند.


4.17.. تسویه تعهد فعلی معمولاً شامل از دست دادن منابع دارای منافع اقتصادی واحد تجاری به منظور تأمین ادعای طرف دیگر است. تسويه تعهد فعلی ممکن است با برخی روشهای زیرا انجام شود. برای مثال توسط :
الف. پرداخت :
ب. انتقال سایر داراییها؛
پ. ارائه خدمات؛
ت. جایگزینی آن تعهد با تعهدی د
ث. تبديل تعهد به حقوق مالکانه.
تعهد ممکن است به روشهای دیگر مانند صرف نظر با بخشودگی اعتبار دهنده، خاتمه یابد.


4.18 بدهیها ناشی از معاملات گذشته یا سایر رویدادهای گذشته هستند بنابراین برای مثال تحصیل کالاها و استفاده از خدمات موجب ایجاد پرداختنی های تجاری میشود به جز پیش پرداختها یا پرداخت در زمان تحویل و دریافت وام بانکی موجب ایجاد تعهد بازپرداخت وام میشود. همچنین واحد تجاری ممکن است تخفیفات آتی را بر مبنای خریدهای سالانه مشتریان، به عنوان بدهی شناسایی کند که در این مورد فروش کالا در گذشته معامله ای است که موجب ایجاد بدهی می‌شود.


4.19 برخی بدهیها تنها با استفاده از برآوردهای عمده قابل اندازه گیری است. برخی واحدهای تجاری این بدهیها را به عنوان ذخایر تعریف می‌کنند. در برخی کشورها این ذخایر به عنوان بدهی محسوب نمیشوند زیرا مفهوم بدهی در معنای دقیق آن به این صورت تعریف میشود که تنها شامل مبالغی است که بدون نیاز به انجام برآورد قابل تعیین باشد. تعریف بدهی در بند ۴.۴ رویکرد گسترده تری را دنبال میکند بنابراین زمانی که یک ذخیره شامل تعهد فعلی است و مابقی تعریف را احراز می‌کنند حتی اگر مبلغ آن باید برآورد شود بدهی است ذخایر پرداختهای مرتبط با ضمانتهای موجود و ذخایر ایفای تعهدات بازنشستگی، مثالهایی در این زمینه است.


حقوق مالکانه
4.20 اگر چه حقوق مالکانه در بند ۴.۴ به عنوان حقوق باقیمانده تعریف شده است اما در ترازنامه ممکن است دارای طبقات فرعی باشد. برای مثال در یک شرکت سهامی وجوه آورده شده توسط سهامداران سود انباشته اندوخته هایی که نشان دهنده تخصیص سود انباشته و اندوخته هایی که نشان دهنده تعدیلات نگهداشت سرمایه است میتواند جداگانه نشان داده شود. این طبقه بندی ها در صورتی که نشان دهنده محدودیتهای قانونی یا سایر محدودیتهای مرتبط با توانایی واحد تجاری برای توزیع حقوق مالکانه یا استفاده از آن به طریقی دیگر باشد به نیازهای تصمیم گیری استفاده کنندگان صورتهای مالی مربوط است. این طبقه بندیها همچنین ممکن است این واقعیت را منعکس کند که طرفین دارای منافع مالکیت در یک واحد تجاری، در ارتباط با دریافت سود تقسیمی یا بازپرداخت حقوق مالکانه آورده شده حقوق متفاوتی دارند.


4.21 برخی مواقع، طبق قوانین موضوعه یا سایر قوانین ایجاد اندوخته برای حمایت بیشتر از واحد تجاری و اعتبار دهندگان آن در برابر تأثیر زبانها ضرورت دارد. در صورتی که قوانین مالیاتی ملی معافیتهایی اعطا کند یا کاهش در بدهیهای مالیاتی را در نظر بگیرد، اندوخته های دیگری ممکن است هنگام انتقال به این اندوخته ها ایجاد شود وجود و اندازه این اندوخته های حقوقی قانونی و مالیاتی اطلاعاتی است که میتواند به نیازهای تصمیم گیری استفاده کنندگان مربوط باشد انتقال به این اندوخته ها تخصیص سود انباشته و نه هزینه است.


4.22 مبلغی که به عنوان حقوق مالکانه در ترازنامه نشان داده میشود بستگی به اندازه گیری داراییها و بدهیها دارد. معمولاً مبلغ انباشته حقوق مالکانه تنها بر حسب تصادف میتواند با مجموع ارزش بازار سهام واحد تجاری یا مبلغی که از واگذاری خالص داراییها بطور تدریجی یا واحد تجاری به عنوان یک مجموعه واحد بر مبنای تداوم فعالیت ناشی می‌شود، برابر باشد.


4.23 فعالیتهای بازرگانی صنعتی و تجاری اغلب توسط واحدهای تجاری مانند بنگاه های تک مالکی تضامنی ها، صندوقهای سرمایه گذاری و انواع مختلف واحدهای تجاری دولت انجام میشود مقررات نظارتی این گونه واحدهای تجاری اغلب متفاوت از مقررات نظارتی شرکتهای سهامی است. برای مثال ممکن است محدودیتهای اندکی در صورت وجود، در ستانده مالکان و ساير ذينفعان مبالغ حقوق مالکانه وجود داشته باشد. با این وجود تعریف حقوق مالکانه و سایر جنبه های مفاهیم نظری مرتبط با حقوق مالکانه میتواند برای این گونه واحدهای تجاری مناسب باشد.


عملکرد
۴.۲۴ سود اغلب به عنوان معیار عملکرد یا مبنای سایر معیارها مانند بازده سرمایه گذاری با سود هر سهم مورد استفاده قرار می‌گیرد. بطور مستقیم با اندازه گیری سود ارتباط دارند. شناخت و اندازه گیری درآمدها و هزینه ها و در نتیجه سود، در مواردی به مفاهیم سرمایه و نگهداشت سرمایه که برای تهیه صورتهای مالی توسط واحد تجاری مورد استفاده قرار میگیرد بستگی دارد. این مفاهیم در بندهای ۴۵۷ تا ۴۶۵ تشریح شده است.


4.25 عناصر درآمد و هزینه به شرح زیر تعریف می‌شود.
الف. درآمد، افزایش در منافع اقتصادی طی دوره حسابداری به شکل جریانهای ورودی یا افزایش در داراییها یا کاهش در بدهیها، به غیر از افزایش ناشی از آورده مشارکت کنندگان در حقوق مالکانه است که موجب افزایش در حقوق مالکانه می‌شود.
ب. هزینه کاهش در منافع اقتصادی طی دوره حسابداری به شکل جریانهای خروجی یا کاهش داراییها با تحمل بدهی ها، به غیر از ستانده مشارکت کنندگان در حقوق مالکانه است که موجب کاهش در حقوق مالکانه می‌شود.


4.26 در تعریف درآمد و هزینه ویژگیهای اساسی آنها مشخص میشود اما برای تعیین معیارهایی که قبل از شناسایی در صورت سود یا زبان باید احراز شود تلاش نمی‌کند معیارهای شناخت درآمد و هزینه در بندهای ۴.۳۷ تا ۴.۵۳ تشریح می‌شود.


4.27 درآمدها و هزینه ها ممکن است به روشهای مختلفی در صورت سود یا زبان ارائه شوند به گونه ای که اطلاعات مربوط برای تصمیم گیری اقتصادی فراهم کنند. برای مثال تمایز بین اقلام درآمد و هزینه که در روال فعالیتهای عادی واحد تجاری ایجاد می‌شوند و اقلامی که در روال فعالیتهای عادی واحد تجاری ایجاد نمیشوند یک رویه معمول است این تمایز مبتنی بر این امر است که منبع یک قلم در ارزیابی توانایی واحد تجاری برای ایجاد نقد و معادلهای نقد در آینده مربوط است. برای مثال فعالیتهای جانبی نظیر واگذاری یک سرمایه گذاری بلند مدت احتمالاً بره بر مبنای منظمی تکرار : نمی‌شود. هنگام تمایز بین اقلام به این روش توجه به ماهیت واحد تجاری و عملیات آن ضروری است. افلام ناشی از فعالیتهای عبادی یک واحد تجاری ممکن است در ارتباط با واحد تجاری دیگر غیر عادی باشد.


4.28 تمایز بین اقلام درآمد و هزینه و ترکیب آنها به روشهای مختلف امکان ارائه معیارهای مختلف عملکرد واحد تجاری را فراهم می‌کند. این معیارها از درجات متفاوتی از شمول برخوردار هستند برای مثال در صورت سود یا زبان می‌توان سود ناخالص سود یا زبان فعالیتهای عادی قبل از مالیات سود یا زبان فعالیتهای عادی پس از مالیات و سود یا زبان دوره را ارائه کرد.


درآمدها
4.29 تعریف درآمد شامل درآمد عملیاتی و نیز سودها است درآمد عملیاتی در روال فعالیتهای عادی واحد تجاری ایجاد می‌شود و با عناوین مختلفی از جمله فروش، حق الزحمه بهره، سود سهام حق امتیاز و اجاره مشخص می‌گردد.


4.30 سودها نشان دهنده سایر اقلامی هستند که تعریف درآمد را احراز میکنند و ممکن است در روال فعالیتهای عادی واحد تجاری ایجاد شده باشند یا نشده باشند. سودها افزایش در منافع اقتصادی را نشان میدهند و از این لحاظ ماهیت آنها با ماهیت درآمدهای عملیاتی تفاوت ندارد. بنابراین در این مفاهیم نظری به عنوان عنصر جداگانه مورد توجه قرار نمی‌گیرد.


4.31 سودها برای مثال شامل سودهای ناشی از واگذاری داراییهای غیر جاری است. تعریف درآمد همچنین شامل سودهای تحقق نیافته برای مثال سودهای ناشی از تجدید ارزیابی اوراق بهادار معاملاتی و سودهای ناشی از افزایش در مبلغ دفتری داراییهای بلند مدت می‌شود. زمانی که سود در صورت سود یا زبان شناسایی می‌گردد معمولاً جداگانه نشان داده می‌شود، زیرا آگاهی از آنها برای تصمیم گیریهای اقتصادی مفید است. سودها اغلب به شکل خالص پس از کسر هزینه های مربوط گزارش میشوند.


4.32 انواع مختلف داراییها ممکن است با کسب درآمد دریافت شود با افزایش یابد. برای مثال این داراییها شامل نقد، دریافتنی ها و کالاها و خدمات دریافت شده در مبادله با کالاها و خدمات عرضه شده است. همچنین درآمد ممکن است ناشی از تسویه بدهیها باشد. برای مثال واحد تجاری ممکن است به منظور تسویه یک تعهد برای بازپرداخت وام فی مابین کالاها و خدماتی را برای وام دهنده فراهم کند.


هزینه ها
4.33 تعریف هزینه ها شامل زبانها و نیز هزینه هایی است که در روال فعالیتهای عادی واحد تجاری ایجاد می‌شوند. برای مثال هزینه هایی که در روال فعالیتهای عادی واحد تجاری ایجاد میشوند شامل بهای تمام شده فروش دستمزد و استهلاک است. هزینه ها معمولاً به شکل جریان خروج یا کاهش داراییهایی مانند نقد و معادلهای نقد موجودیها و املاک، ماشین آلات و تجهیزات می‌باشند.


4.34 زیانها، نشان دهنده سایر اقلامی است که تعریف هزینه ها را احراز میکند و ممکن است در روال فعالیتهای عادی واحد تجاری ایجاد شده باشد یا نشده باشد. زبانها کاهش منافع اقتصادی را نشان میدهند و ماهیت آنها با سایر هزینه ها تفاوتی ندارد. بنابراین در این مفاهیم نظری زبان به عنوان یک عنصر جداگانه مورد توجه قرار نمی‌گیرند.


4.35 برای مثال زبانها شامل اقلامی هستند که در اثر حوادثی مانند آتش سوزی و سیل و نیز همچنین اقلام ناشی از واگذاری داراییهای غیر جاری ایجاد میشوند تعریف هزینه همچنین زبانهای تحقق نیافته مانند زیانهای ناشی از تأثیر افزایش نرخ مبادله ارز در ارتباط با استقراضهای واحد تجاری بر حسب آن ارز را شامل میشود. زمانی که زبانها در صورت سود یا زبان شناسایی شود، معمولاً جداگانه ارائه می‌گردد زیرا آگاهی از آنها برای تصمیم گیری اقتصادی مفید است. زیانها اغلب پس از کسر در آمد مربوط، بصورت خالص گزارش می‌شوند.


تعديلات نگهداشت سرمایه
4.36 تجدید ارزیابی یا تجدید ارائه داراییها و بدهیها موجب افزایش یا کاهش در حقوق مالکانه میشود با وجود اینکه این افزایشها و کاهشها تعریف درآمدها و هزینه ها را احراز میکنند اما طبق مفاهیم مشخص نگهداشت سرمایه در صورت سود یا زبان منظور نمی‌شوند. در مقابل این اقلام در حقوق مالکانه به عنوان تعدیلات نگهداشت سرمایه یا اندوخته های تجدید ارزیابی ارائه می‌گردند. مفاهیم نگهداشت سرمایه در بندهای ۴۵۷ تا ۴.۶۵ این مفاهیم نظری تشریح می‌شود.


شناخت عناصر صورتهای مالی



4.37 شناخت عبارت است از فرایند درج یک قلم در ترازنامه یا صورت سود یا زبان که با تعریف یک عنصر، سازگار است و معیارهای شناخت تعیین شده در بند ۴.۳۸ را احراز میکند. شناخت مستلزم مشخص کردن عنوان و مبلغ پولی برای اقلام و درج آن مبلغ در جمع ارقام ترازنامه یا صورت سود یا زبان است اقلامی که معیارهای شناخت را احراز میکنند، باید در ترازنامه یا صورت سود با زبان شناسایی شوند. عدم شناسایی این اقلام نه با افشای رویه های حسابداری مورد استفاده و نه از طریق یادداشتهای توضیحی یا مطالب تشریحی جبران نمی‌شود.


4.38 یک قلم که تعریف یک عنصر را احراز میکند باید در صورتی شناسایی شود که :
الف. جریان و یا خروج منافع اقتصادی آتی مرتبط با آن ن قلم به واحد تجاری یا از واحد تجاری، محتمل باشد؛ و

ب. آن قلم بها یا ارزشی داشته باشد که به گونه ای قابل اتکا، قابل اندازه گیری است.


4.39 در ارزیابی اینکه یک قلم این معیارها را احراز میکند و در نتیجه واجد شرایط شناخت در صورتهای مالی می‌شود، توجه به موارد مربوط به اهمیت که در فصل ۳ ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مفید مطرح شد ضروری است. ارتباط درونی بین عناصر به معنای آن است که یک قلم تعریف و معیارهای شناخت یک عنصر خاص را احراز میکند برای مثال یک قلم دارایی بطور خودکار مستلزم شناخت عنصر دیگر مثلاً درآمد یا یک بدهی است.


محتمل بودن منافع اقتصادی آتی
4.40 مفهوم محتمل بودن که در معیارهای شناخت مورد استفاده قرار می‌گیرد به درجه عدم اطمینان جریان ورود یا خروج منافع اقتصادی آتی به واحد تجاری یا از واحد تجاری اشاره دارد. مفهوم محتمل بودن معمولاً با مفهوم عدم اطمینان که از ویژگیهای محیط عملیات واحد تجاری است، ارتباط دارد. ارزیابی درجه عدم اطمینان جریان منافع اقتصادی آتی بر مبنای شواهد موجود در زمان تهیه صورتهای مالی انجام میشود. برای مثال زمانی که پرداخت یکی از دریافتنیهای واحد تجاری محتمل باشد در نبود هر گونه شواهد متناقض، شناسایی دریافتنی به عنوان دارایی قابل توجیه میشود. با این وجود در صورت وجود تعداد زیادی دریافتنی، معمولاً درجه ای از عدم پرداخت، محتمل در نظر گرفته میشود و هزینه کاهش مورد انتظار در منافع اقتصادی شناسایی می‌گردد.


قابلیت اتکای اندازه گیری
4.41 دومین معیار شناخت یک قلم این است که آن قلم دارای بها یا ارزشی باشد که به گونه ای قابل اتکا قابل اندازه گیری باشد. در بسیاری از موارد بها یا ارزش باید برآورد شود استفاده از برآوردهای معقول بخش اساسی تهیه صورتهای مالی است و به قابل اتکا بودن آنها آسیب نمی‌رساند با وجود این هرگاه نتوان برآورد معقولی انجام داد آن قلم در ترازنامه یا صورت سود یا زیان شناسایی نمیشود. برای مثال عواید مورد انتظار ناشی از دعوای حقوقی ممکن است هم تعریف دارایی و هم تعریف درآمد و نیز معیار محتمل بودن در مورد شناخت را احراز کند؛ اما اگر اندازه گیری ادعای مورد نظر به گونه ای قابل اتکا، امکانپذیر نباشد نباید به عنوان دارایی با درآمد شناسایی شود؛ اگرچه وجود ادعا در یادداشتهای توضیحی مطالب تشریحی یا جداول تکمیلی افشا می‌شود.


4.42 یک قلم که در یک نقطه زمانی خاص معیارهای شناخت مندرج در بند ۴.۳۸ را احراز نمیکند ممکن است در آینده در نتیجه شرایط یا رویدادهای بعدی واجد شرایط شناخت شود.


4.43 در مورد یک قلم که ویژگیهای اساسی یک عنصر را دارد اما معیارهای شناخت را احراز نمی‌کند، ممکن است افشا در یادداشتهای توضیحی مطالب تشریحی یا جداول تکمیلی قابل توجیه باشد. این کار در صورتی مناسب است که آگاهی استفاده کنندگان از قلم مزبور به ارزیابی صورت وضعیت مالی عملکرد مالی و تغییرات در وضعیت مالی یک واحد تجاری مربوط در نظر گرفته شود.


شناخت داراییها
4.44 زمانی دارایی در ترازنامه شناسایی میشود که جریان ورود منافع اقتصادی آتی به واحد تجاری محتمل باشد و بها یا ارزش آن را بتوان به گونه ای قابل اتکا اندازه گیری کرد.


4.45 در صورتی که واحد تجاری مخارجی تحمل کرده باشد که جریان ورود منافع اقتصادی به واحد تجاری فراتر از دوره حسابداری جاری، غیر محتمل باشد دارایی در ترازنامه شناسایی نمیشود. در مقابل چنین معامله ای منجر به شناسایی هزینه در صورت سود یا زبان می‌شود. این نحوه عمل به این معنی نیست که قصد مدیریت از تحمل مخارج چیزی غیر از ایجاد منافع اقتصادی آتی برای واحد تجاری بوده است با اینکه مدیریت گمراه شده است. تنها مفهوم این است که میزان اطمینان از جریان منافع اقتصادی به واحد تجاری فراتر از دوره حسابداری برای شناخت دارایی کافی نیست.


شناخت بدهیها
4.46 بدهی زمانی در ترازنامه شناسایی میشود که جریان خروج منابع دارای منافع اقتصادی موجب تسویه بدهی فعلی شود و مبلغی که تسویه به آن مبلغ انجام خواهد شد به گونه ای قابل اتکا قابل اندازه گیری باشد. در عمل، تعهدات در چارچوب قراردادهایی که بطور کاملاً متناسبی ایفا نشده اند برای مثال بدهی بابت موجودیهای سفارش داده شده ای که هنوز دریافت نشده است معمولاً در صورتهای مالی به عنوان بدهی شناسایی نمیشود با این وجود چنین تعهداتی ممکن است تعریف بدهیها را احراز کند و به شرط تحقق معیارهای شناخت در شرایطی خاص ممکن است واجد شرایط شناخت شود. در چنین شرایطی، شناخت بدهیها مستلزم شناخت داراییها با هزینه های مربوط است.


شناخت درآمدها
4.47 درآمد زمانی در صورت سود یا زبان شناسایی میشود که به دلیل افزایش در داراییها یا کاهش در بدهیها، منافع اقتصادی آنی مربوط افزایش یافته باشد و به گونه ای قابل اتکا قابل اندازه گیری باشد. به عبارتی در عمل شناخت درآمد همزمان با شناخت افزایش در داراییها یا کاهش در بدهیها واقع میشود (برای مثال خالص افزایش در داراییها در نتیجه فروش کالاها یا خدمات یا کاهش در بدهیها ناشی از بخشودگی یک بدهی پرداختنی)


4.48 معمولاً روشهایی که در عمل برای شناخت درآمد پذیرفته شده است برای مثال الزام به اینکه درآمد باید کسب شود، کاربرد معیارهای شناخت در این مفاهیم نظری است. این روشها بطور معمول به دنبال محدود کردن شناخت درآمد به اقلامی است که به گونه ای قابل اتکا قابل اندازه گیری و دارای درجه اطمینان به میزان کافی باشند.


شناخت هزینه ها
4.49 هزینه ها هنگامی در صورت سود یا زبان شناسایی میشوند که به دلیل کاهش در داراییها با افزایش در بدهیها، منافع اقتصادی آتی مربوط کاهش یافته باشد و به گونه ای قابل انکا قابل اندازه گیری باشد. به عبارتی در عمل شناخت هزینه همزمان با شناخت افزایش در بدهیها و کاهش در داراییها واقع میشود برای مثال حق کارکنان نسبت به مزایا یا استهلاک تجهیزات)


4.50 هزینه ها در صورت سود یا زبان بر مبنای ارتباط مستقیم بین مخارج تحمل شده و کسب اقلام خاصی از درآمد شناسایی می‌شود. این فرایند، معمولاً به عنوان تطابق هزینه ها با درآمدها نامیده میشود که شامل شناخت همزمان یا ترکیبی درآمدها و هزینه هایی است. که بطور مستقیم و مشترک از معاملاتی یکسان با سایر رویدادها ناشی میشود؛ برای مثال اجزای مختلف هزینه های تشکیل دهنده بهای تمام شده کالای فروش رفته همزمان با درآمد حاصل از فروش کالا شناسایی میشود. با این وجود بر اساس کاربرد مفهوم تطابق در این مفاهیم نظری شناسایی اقلامی که تعریف داراییها یا بدهیها را احراز نمی‌کنند در ترازنامه مجاز نیست.


4.51 زمانی که انتظار رود منافع اقتصادی طی چند دوره حسابداری ایجاد شود و ارتباط آن با درآمدها تنها بطور کلی یا غیر مستقیم قابل تعیین باشد هزینه ها در صورت سود یا زبان بر مبنای روشهای تخصیص سیستماتیک و منطقی شناسایی می‌شود. این روش اغلب برای شناسایی هزینه های مرتبط با استفاده از داراییهایی نظیر املاک ماشین آلات و تجهیزات سرقفلی، حق اختراع و علائم تجاری ضروری است. در این موارد به هزینه ها، استهلاک می‌گویند. هدف این روشهای تخصیص شناسایی هزینه ها در دوره های حسابداری است که منافع اقتصادی مرتبط با این اقلام در آن دوره ها مصرف یا منقضی می‌شود.


4.52 هنگامی که مخارج منافع اقتصادی آتی به همراه نداشته باشد یا در صورتی که منافع اقتصادی آتی واجد شرایط شناخت در تر از نامه نباشد یا شرایط شناخت در ترازنامه را از دست بدهد هزینه بلافاصله در صورت سود یا زبان شناسایی می‌شود.


4.53 همچنین در مواردی که بدون شناسایی یک دارایی بدهی تحمل میشود مانند زمانی که بدهی به دلیل ضمانت محصول ایجاد می‌گردد هزینه در صورت سود یا زبان شناسایی می‌گردد.


اندازه گیری عناصر صورتهای مالی
4.54 اندازه گیری فرایند تعیین مبالغ پولی است که عناصر صورتهای مالی در آن فرایند شناسایی و در ترازنامه و صورت سود یا زبان درج می‌شوند. این فرایند شامل انتخاب مبنای خاص اندازه گیری است.


4.55 در صورتهای مالی تعدادی از مبانی اندازه گیری مختلف در درجات متفاوت و ترکیبهای مختلف بکار گرفته می‌شود. این مبانی شامل موارد زیر هستند.


الف. بهای تمام شده تاریخی داراییها به مبلغ نقد یا معادلهای نقد پرداخت شده با ارزش منصفانه ما به ازای ارای شده برای تحصیل آن داراییها در تاریخ تحصیل آنها ثبت میشوند بدهیها به مبلغ عایدات دریافت شده در مبادله با تعهد، یا در برخی شرایط برای مثال مالیات بر درآمد به مبلغ نقد یا معادلهای نقدی که انتظار میرود در روال عادی فعالیتهای تجاری پرداخت شود، ثبت می‌گردند.


ب. بهای جاری داراییها به مبلغ نقد یا معادلهای نقدی به حساب منظور میشوند که اگر همان دارایی یا یک دارایی مشابه در حال حاضر تحصیل میشد باید پرداخت می‌گردید. بدهیها به مبلغ نقد یا معادلهای نقد تنزیل نشده ای به حساب منظور می‌شوند که برای تسویه بدهی در حال حاضر لازم است.


پ. ارزش فروش تسویه) داراییها به مبلغ نقد یا معادلهای نقدی که در حال حاضر با فروش دارایی از طریق یک واگذاری متعارف به دست می‌آید به حساب منظور میشوند. بدهیها به ارزش تسویه آنها یعنی مبالغ نقد یا معادلهای نقد تنزیل نشده که انتظار می‌رود برای تسویه بدهیها در روال عادی فعالیتهای تجاری پرداخت شود به حساب منظور می‌گردند.


ت. ارزش فعلی داراییها به ارزش فعلی تنزیل شده خالص جریانهای نقدی ورودی آتی که انتظار می‌رود در روال عادی فعالیتهای تجاری ایجاد شود به حساب منظور میشوند بدهیها به ارزش فعلی تنزیل شده خالص جریانهای نقدی خروجی آتی که انتظار میرود برای تسویه بدهیها در روال عادی فعالیتهای تجاری لازم باشد به حساب منظور می‌گردند.


4.56 مبنای اندازه گیری بیشتر واحدهای تجاری برای تهیه صورتهای مالی بهای تمام شده تاریخی است. بهای تمام شده تاریخی معمولاً در ترکیب با سایر مبانی اندازه گیری مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال موجودیها معمولاً به اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش به حساب منظور میشوند اوراق بهادار معاملاتی به ارزش بازار گزارش میگردند و بدهیهای بازنشستگی به ارزش فعلی به حساب گرفته میشوند. علاوه بر این برخی واحدهای تجاری در واکنش به عدم توانایی مدل حسابداری بهای تمام شده تاریخی برای انعکاس آثار تغییر در قیمتهای داراییهای غیرپولی از مبنای بهای جاری استفاده می‌کنند.


مفاهیم سرمایه و نگهداشت سرمایه



مفاهیم سرمایه
4.57 در بیشتر واحدهای تجاری برای تهیه صورتهای مالی مفهوم سرمایه مالی بکار گرفته میشود. در مفهوم سرمایه مالی نظیر پول سرمایه گذاری شده با قدرت خرید سرمایه گذاری شده سرمایه معادل خالص داراییها یا حقوق مالکانه واحد تجاری است. طبق مفهوم سرمایه فیزیکی مانند ظرفیت عملیاتی سرمایه به عنوان ظرفیت تولید واحد تجاری برای مثال، واحدهای محصول تولید شده در یک روز، در نظر گرفته می‌شود.

 
4.58 انتخاب مفهوم مناسب سرمایه توسط واحد تجاری باید مبتنی بر نیازهای استفاده کنندگان صورتهای مالی باشد. بنابراین در صورتی که استفاده کنندگان صورتهای مالی اساساً نگران نگهداشت سرمایه اسمی سرمایه گذاری شده با قدرت خرید سرمایه سرمایه گذاری شده باشند مفهوم سرمایه مالی باید انتخاب شود. با این وجود در صورتی که نگرانی اصلی استفاده کنندگان ظرفیت عملیاتی واحد تجاری باشد مفهوم سرمایه فیزیکی باید مورد استفاده قرار گیرد. مفهوم انتخاب شده نشان دهنده هدفی است که در محاسبه سود مورد توجه است حتی اگر در ایجاد مفهوم عملیاتی برخی مشکلات اندازه گیری وجود داشته باشد.


مفاهیم نگهداشت سرمایه و تعیین سود
4.59 مفاهیم سرمایه در بند ۴.۵۷ مفاهیم نگهداشت سرمایه به شرح زیر را موجب می‌شود:
الف. نگهداشت سرمایه مالی مطابق این مفهوم سود تنها زمانی کسب میشود که مبلغ یا وجوه مالی خالص داراییها در پایان دوره نسبت به مبلغ یا وجوه مالی خالص داراییها در ابتدای دوره پس از حذف ستانده مالکان و آورده مالکان طی دوره افزایش یابد. نگهداشت سرمایه مالی را میتوان بر حسب واحدهای پول اسمی یا واحدهای قدرت خرید ثابت اندازه گیری کرد.


ب. نگهداشت سرمایه فیزیکی مطابق این مفهوم سود تنها زمانی کسب میشود که ظرفیت تولید فیزیکی یا توان عملیاتی) واحد تجاری (یا منابع با وجوه مورد نیاز برای دستیابی به آن ظرفیت در پایان دوره نسبت به ظرفیت تولید فیزیکی در ابتدای دوره پس از حذف ستانده مالکان و آورده مالکان طی دوره افزایش یابد.


4.60 مفهوم نگهداشت سرمایه با نحوه تعریف واحد تجاری از سرمایه که به دنبال نگهداشت آن است مرتبط است. مفهوم نگهداشت سرمایه بین مفاهیم سرمایه و مفاهیم سود ارتباط برقرار میکند زیرا نقطه مرجعی برای اندازه گیری سود فراهم می‌کنند. مفهوم نگهداشت سرمایه پیش نیاز تمایز بین یازده مربوط به سرمایه واحد تجاری و بازگشت سرمایه آن است و تنها مازاد جریانهای ورودی داراییها نسبت به مبالغ مورد نیاز برای نگهداشت سرمایه به عنوان سود در نظر گرفته می‌شود و بنابراین به عنوان برگشت سرمایه مورد توجه قرار میگیرد. در نتیجه سود مبلغ باقیمانده ای است که پس از کسر هزینه ها از درآمدها (شامل تعدیلات نگهداشت سرمایه در صورت انقضا باقی میماند در صورتی که هزینه ها بیشتر از درآمدها باشد، مبلغ باقیمانده زبان خواهد بود.


4.61 مفهوم نگهداشت سرمایه فیزیکی مستلزم انتخاب مبنای اندازه گیری بهای جاری است. با این وجود مفهوم نگهداشت سرمایه مالی، بکارگیری مبنای اندازه گیری خاصی را الزامی نمی‌کند. در این مفهوم انتخاب مبنا وابسته به نوع سرمایه مالی است که واحد تجاری به دنبال نگهداشت آن است.


4.62 تفاوت اصلی بین دو مفهوم نگهداشت سرمایه مربوط به نحوه برخورد با آثار تغییر در قیمت داراییها و بدهیهای واحد تجاری است. بطور کلی در صورتی که سرمایه پایان دوره واحد تجاری به همان میزان سرمایه ابتدای دوره باشد واحد تجاری سرمایه خود را حفظ کرده است. هر مبلغی بیشتر از مبلغ مورد نیاز نگهداشت سرمایه در ابتدای دوره، سود است.


4.63 مطابق مفهوم نگهداشت سرمایه مالی که در آن سرمایه بر حسب واحدهای پول اسمی تعریف میشود سود نشان دهنده افزایش در سرمایه پول اسمی طی دوره است. بنابراین به لحاظ مفهومی افزایش در قیمت داراییهای نگهداری شده طی دوره، که معمولاً به عنوان سود نگهداری نامیده میشود سود دوره محسوب میگردد. با این وجود تا زمان واگذاری دارایی در یک معامله پایاپای این سود شناسایی نمی‌شود. زمانی که مفهوم نگهداشت سرمایه مالی بر حسب واحدهای قدرت خرید ثابت تعریف می‌شود، سود افزایش قدرت خرید سرمایه گذاری شده طی دوره را نشان میدهد. بنابراین فقط بخشی از افزایش قیمت داراییها که مازاد بر افزایش سطح عمومی قیمتها باشد به عنوان سود محسوب می‌شود. باقیمانده افزایش به عنوان تعدیل نگهداشت سرمایه تلقی میشود و بنابراین به عنوان بخشی از حقوق مالکانه است.


4.64 طبق مفهوم نگهداشت سرمایه فیزیکی زمانی که سرمایه بر حسب ظرفیت تولید فیزیکی تعریف میشود، سود نشان دهنده افزایش در سرمایه طی دوره است. تمام تغییر قیمتها که بر داراییها و بدهیهای واحد تجاری تأثیر می‌گذارد به عنوان تغییر در اندازه گیری تعدیلات نگهداشت سرمایه که بخشی از حقوق مالکانه است و نه سود، در نظر گرفته می‌شود.


4.65 انتخاب مبانی اندازه گیری و مفهوم نگهداشت سرمایه مدل حسابداری مورد استفاده در تهیه صورتهای مالی را مشخص می‌کنند. مدلهای مختلف حسابداری درجات متفاوتی از مربوط بودن و قابل اتکا بودن را نشان میدهد و همانند سایر حوزه ها، مدیریت باید به دنبال توازن بین مربوط بودن و قابل اتکا بودن باشد. این مفاهیم نظری برای طیفی از مدلهای حسابداری کاربرد دارد و رهنمودهایی برای تهیه و ارائه صورتهای مالی طبق مدل انتخابی فراهم میکند. در حال حاضر هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری در نظر ندارد به جز شرایط استثنایی مانند واحدهای تجاری که در اقتصادهای با تورم حاد به گزارشگری می‌پردازند مدل خاصی را تجویز کند هر چند این تصمیم در سایه تحولات جهانی مورد بازنگری قرار خواهد گرفت.

 

مفاهیم نظری گزارشگری مالی تصویب شده توسط هیئت در سپتامبر سال ۲۰۱۰ منتشر شد



مفاهیم نظری گزارشگری مالی توسط پانزده عضو هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری به منظور انتشار تصویب شد.
Sir David Tweedie    رییس
Stephen Cooper
Philippe Danjou
Jan Engström
Patrick Finnegan
Robert P Garnett
Gilbert Gélard
Amaro Luiz de Oliveira Gomes
Prabhakar Kalavacherla
James J Leisenring
Patricia McConnell
Warren J McGregor
John T Smith
Tatsumi Yamada
Wei-Guo Zhang

 

منبع مطالب: سازمان حسابرسی

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
جستجو