menusearch
mabnaacc.ir

IFRS 2 پرداخت مبتنی بر سهام

(0)
(0)
IFRS 2 پرداخت مبتنی بر سهام

هدف
دامنه کاربرد
شناخت
معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه
کلیات
معاملاتی که بر اساس آن خدمات دریافت میشود
معاملات اندازه گیری شده با مراجعه به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده

      تعیین ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده
    نحوه برخورد با شرطهای قطعی شدن
    نحوه برخورد با شرطهای غیر مرتبط با قطعی شدن
    نحوه برخورد با ویژگی اختیار معامله اضافی
    پس از تاریخ قطعی شدن
    اگر ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه به گونه ای قابل اتکا قابل برآورد نباشد.
تعدیل مفاد شرایطی که ابزارهای مالکانه بر اساس آن اعطا شده است شامل تسویه و فسخ
معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد
معاملات پرداخت مبتنی بر سهام دارای جایگزین
معاملات پرداخت مبتنی بر سهام که مفاد توافق آن امکان انتخاب نوع تسویه را به طرف مقابل میدهد.
معاملات پرداخت مبتنی بر سهام که مفاد توافق آن امکان انتخاب نوع تسویه را به واحد تجاری میدهد
معاملات پرداخت مبتنی بر سهام بین واحدهای تجاری گروه اصلاحات سال (۲۰۰۹)
افشا
شرایط گذار
تاریخ اجرا
کنارگذاری بیانیه ها


هدف



1. هدف این استاندارد تعیین نحوه گزارشگری مالی توسط واحد تجاری هنگام انجام معاملات پرداخت مبتنی بر سهام است. به ویژه این استاندارد واحد تجاری را ملزم میکند آثار معاملات پرداخت مبتنی بر سهام شامل هزینه های مرتبط با معاملاتی که در آن اختیار معامله سهام به کارکنان اعطا میشود را در سود یا زبان دوره و وضعیت مالی خود نشان دهد.


دامنه کاربرد



2. واحد تجاری باید این استاندارد بین المللی گزارشگری مالی را برای حسابداری تمام معاملات پرداخت مبتنی بر سهام، شامل موارد زیر به استثنای موارد مطرح شده در بندهای ۳ الف تا ۶ بکار گیرد صرف نظر از اینکه واحد تجاری بتواند بطور خاص تمام یا بخشی از کالاها یا خدمات دریافتی را مشخص کند.
الف. معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه
ب. معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد و
پ. معاملاتی که در آن واحد تجاری کالاها یا خدماتی را دریافت یا تحصیل میکند و مفاد آن توافق به واحد تجاری یا عرضه کننده آن کالاها یا خدمات اختیار تسویه معامله از طریق نقد یا از طریق سایر داراییها یا از طریق انتشار ابزارهای مالکانه را می‌دهد.
در نبود کالاها یا خدماتی که بطور خاص قابل تشخیص باشد شرایط دیگری ممکن است نشان دهد که کالاها یا خدمات دریافت شده است یا دریافت خواهد شد که در چنین مواردی این استاندارد بین المللی گزارشگری مالی کاربرد دارد.


3. حذف شد.

 
3 الف. معامله پرداخت مبتنی بر سهام ممکن است توسط واحد تجاری دیگر عضو گروه با سهامدار واحد تجاری عضو گروه، از طرف واحد تجاری دریافت کننده یا تحصیل کننده کالاها یا خدمات تسویه شود. همچنین بند ۲ در خصوص یک واحد تجاری کاربرد دارد که:

الف. کالاها یا خدمات را زمانی دریافت میکند که واحد تجاری دیگر عضو همان گروه یا سهامدار واحد تجاری عضو گروه متعهد به تسویه معامله پرداخت مبتنی بر سهام باشد، یا
ب. متعهد به تسویه معامله پرداخت مبتنی بر سهام در زمانی باشد که واحد تجاری دیگر عضو همان گروه کالاها یا خدمات را دریافت می‌کند
مگر اینکه معامله به روشنی با هدفی غیر از پرداخت بابت کالاها یا خدمات عرضه شده به واحد تجاری دریافت کننده آن انجام شده باشد.


4. برای مقاصد این استاندارد معامله با یکی از کارکنان با طرف دیگر در نقش دارنده ابزارهای مالکانه واحد تجاری، معامله پرداخت مبتنی بر سهام محسوب نمی‌شود. برای مثال اگر واحد تجاری به تمام دارندگان طبقه ای خاص از ابزارهای مالکانه خود، حق تحصیل ابزارهای مالکانه اضافی واحد تجاری به قیمتی کمتر از ارزش منصفانه آن ابزارهای مالکانه را بدهد و یکی از کارکنان چنین حقی را به دلیل داشتن یا اعمال آن حق، مشمول الزامات این استاندارد بین المللی گزارشگری مالی نیست.

 

5. همان طور که در بند ۲ بیان شد الزامات این استاندارد برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهامی کاربرد دارد که در آن واحد تجاری کالاها یا خدماتی را تحصیل یا دریافت میکند کالاها شامل موجودیها، ملزومات مصرفی املاک ماشین آلات و تجهیزات داراییهای نامشهود و سایر داراییهای غیر مالی است. با وجود این واحد تجاری نباید این استاندارد را برای معاملاتی بکار گیرد که در آن واحد تجاری کالاهایی را به عنوان بخشی از خالص داراییهای تحصیل شده در ترکیب تجاری طبق تعریف استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۳ ترکیبهای تجاری (تجدید نظر شده در سال ۲۰۰۸ در ترکیب واحدهای تجاری با فعالیتهای تجاری تحت کنترل واحد طبق توصيف بندهای ب ۱ تا ب ۴ استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۳ یا اعطای فعالیت تجاری هنگام ایجاد مشارکت خاص طبق تعریف استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۱۱ مشارکتها تحصیل میکند از این رو ابزارهای مالکانه منتشر شده در ترکیب تجاری در ازای کنترل واحد تحصیل شده، در دامنه کاربرد این استاندارد قرار نمی‌گیرد. با وجود این ابزارهای مالکانه اعطا شده به کارکنان واحد تحصیل شده در نقش کارکنان برای مثال خدمات مستمر)، در دامنه کاربرد این استاندارد قرار میگیرد. همچنین فسخ جایگزینی با سایر اصلاحات توافقهای پرداخت مبتنی بر سهام به دلیل ترکیب تجاری یا سایر تجدید ساختارهای حقوق مالکانه باید طبق این استاندارد به حساب منظور شود. استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۳ برای تعیین اینکه ابزارهای مالکانه منتشر شده در ترکیب تجاری بخشی از ما به ازای انتقال یافته در ازای کنترل واحد تحصیل شده است و بنابراین در دامنه کاربرد استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۳ قرار میگیرد یا در ازای خدمات مستمری است که در دوره پس از ترکیب قرار است شناسایی شود و بنابراین در دامنه کاربرد این استاندارد قرار میگیرد رهنمودهایی ارائه می‌کند.


6. این استاندارد برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهام که در آنها واحد تجاری کالاها یا خدماتی را طبق قراردادی دریافت یا تحصیل می‌کند که در دامنه کاربرد بندهای ۸ تا ۱۰ استاندارد بین المللی حسابداری ۳۲ ابزارهای مالی ارائه تجدید نظر شده در سال (۲۰۰۳) یا بندهای ۲.۴ تا ۲.۷ استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۹ ابزارهای مالی قرار می‌گیرد، کاربرد ندارد.


6 الف. این استاندارد از اصطلاح ارزش منصفانه به گونه ای استفاده میکند که از برخی جنبه ها با تعریف ارزش منصفانه مندرج در استاندارد بين المللی گزارشگری مالی ۱۳ اندازه گیری ارزش منصفانه متفاوت است. بنابراین هنگام بکارگیری استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۲، واحد تجاری ارزش منصفانه را طبق این استاندارد نه استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۱۳، اندازه گیری می‌کند.


شناخت



7. واحد تجاری باید کالاها یا خدمات دریافتی یا تحصیل شده در معامله پرداخت مبتنی بر سهام را زمانی شناسایی کند که کالاها را به دست می‌آورد یا خدمات را دریافت میکند واحد تجاری باید افزایش متناظر را در صورتی که کالاها یا خدمات در یک معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه دریافت شود. در حقوق مالکانه یا در صورتی که کالاها یا خدمات در یک معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد دریافت شود به عنوان بدهی شناسایی کند.


8. چنانچه کالاها یا خدمات دریافتی یا تحصیل شده در معامله پرداخت مبتنی بر سهام واجد شرایط شناخت به عنوان دارایی نباشد باید به عنوان هزینه شناسایی شود.


9. بطور معمول هزینه ناشی از مصرف کالاها یا خدمات است. برای مثال خدمات بطور معمول بلافاصله مصرف میشوند که در این حالت هزینه با ارائه خدمت توسط طرف مقابل شناسایی میشود. کالاها ممکن است طی یک دوره زمانی مصرف شوند، یا در مورد موجودیها در آینده به فروش برسند که در این صورت هزینه در زمان مصرف یا فروش کالاها شناسایی میشود. با وجود این، برخی مواقع شناسایی هزینه پیش از مصرف یا فروش کالاها یا خدمات ضروری است زیرا شرایط شناخت به عنوان دارایی را احراز نمی‌کنند. برای مثال واحد تجاری ممکن است کالاهایی را به عنوان بخشی از مرحله تحقیق پروژه ایجاد محصولی جدید تحصیل کند. اگرچه آن کالاها مصرف نشده اند طبق استاندارد بین المللی گزارشگری مالی مربوط واجد شرایط شناسایی به عنوان دارایی نمی‌باشند.


معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه



کلیات
10. در مورد معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه واحد تجاری باید کالاها یا خدمات دریافتی و افزایش متناظر در حقوق مالکانه را بطور مستقیم به ارزش منصفانه کالاها یا خدمات دریافتی اندازه گیری کند مگر اینکه ارزش منصفانه به گونه ای قابل اتکا قابل برآورد نباشد. اگر واحد تجاری نتواند ارزش منصفانه کالاها یا خدمات دریافتی را به گونه ای قابل اتکا برآورد کند باید ارزش آنها و افزایش متناظر در حقوق مالکانه را بطور غیر مستقیم با مراجعه به ۲ ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده اندازه گیری نماید.


11. به منظور بکارگیری الزامات بند ۱۰ در مورد معاملات با کارکنان و سایر افراد ارائه دهنده خدمات مشابه، واحد تجاری باید ارزش منصفانه خدمات دریافتی را با مراجعه به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده اندازه گیری کند زیرا همان طور که در بند ۱۲ بیان می‌شود بطور معمول امکان برآورد ارزش منصفانه این خدمات دریافتی به گونه ای قابل اتکا وجود ندارد. ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه مذکور باید در تاریخ اعطا اندازه گیری شود.


12. بطور معمول سهام، اختیار معامله سهام یا سایر ابزارهای مالکانه به عنوان بخشی از بسته حقوق و مزایای کارکنان، علاوه بر دستمزد نقدی و سایر مزایای اشتغال به آنها اعطا میشود. معمولاً اندازه گیری مستقیم خدمات دریافتی در ازای اجزای معین بسته حقوق و مزایای کارکنان امکانپذیر نیست. همچنین ممکن است اندازه گیری ارزش منصفانه کل بسته حقوق و مزايا بطور مستقل، بدون اندازه گیری مستقیم ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده، امکانپذیر نباشد. افزون بر این برخی مواقع سهام یا اختیار معامله سهام به جای بخشی از حقوق و مزایای پایه به عنوان بخشی از توافق پاداش مانند تشویق کارکنان به ادامه همکاری با واحد تجاری یا پاداش تلاشهای آنها برای بهبود عملکرد واحد تجاری اعطا میشود با اعطای سهام یا اختیار معامله سهام در کنار سایر حقوق و مزایا، واحد تجاری برای کسب منافع بیشتر حقوق و مزایای بیشتری پرداخت میکند. برآورد ارزش منصفانه این منافع اضافی احتمالاً دشوار است. به دلیل دشوار بودن اندازه گیری مستقیم ارزش منصفانه خدمات دریافتی واحد تجاری باید ارزش منصفانه خدمات دریافتی از کارکنان را با مراجعه به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده اندازه گیری کند.


13. به منظور بکارگیری الزامات بند ۱۰ برای معاملات با طرفینی غیر از کارکنان باید این پیش فرض قابل رد وجود داشته باشد که ارزش منصفانه کالاها یا خدمات دریافتی به گونه ای قابل اتکا قابل برآورد است. این ارزش منصفانه باید در تاریخی اندازه گیری شود که واحد تجاری کالا را به دست می‌آورد یا طرف مقابل خدمات را ارائه میکند. در موارد نادر اگر واحد تجاری به دلیل اینکه نمی‌تواند ارزش منصفانه کالاها یا خدمات دریافتی را به گونه ای قابل اتکا برآورد کند این پیش فرض را رد نماید باید کالاها یا خدمات دریافتی و افزایش متناظر در حقوق مالکانه را بطور غیر مستقیم با مراجعه به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده در تاریخی که واحد تجاری کالا را دریافت میکند یا طرف قرارداد خدمت را ارائه می‌نماید، اندازه گیری کند.


13 الف. بطور خاص اگر ما به ازای قابل تشخیص دریافتی در صورت وجود توسط واحد تجاری کمتر از ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده یا بدهی تحمل شده به نظر برسد این شرایط، بطور معمول بیانگر آن است که ما به ازای دیگری یعنی کالاها یا خدمات غیر قابل تشخیص توسط واحد تجاری دریافت شده است یا خواهد شد. واحد تجاری باید کالاها یا خدمات قابل تشخیص دریافتی را طبق این استاندارد اندازه گیری کند واحد تجاری باید کالاها یا خدمات غیر قابل تشخیص دریافتی یا قابل دریافت را به عنوان تفاوت بین ارزش منصفانه پرداخت مبتنی بر سهام و ارزش منصفانه هر گونه کالا یا خدمت قابل تشخیص دریافتی یا قابل دریافت اندازه گیری نماید واحد تجاری باید کالاها یا خدمات غیر قابل تشخیص دریافتی را در تاریخ اعطا اندازه گیری کند با وجود این در مورد معاملات قابل تسویه از طریق نقد بدهی باید در پایان هر دوره گزارشگری تا زمان تسويه طبق بندهای ۳۰ تا ۳۳ تجدید اندازه گیری شود.


معاملاتی که بر اساس آن خدمات دریافت میشود
14. اگر ابزارهای مالکانه اعطا شده بلافاصله قطعی شوند طرف مقابل ملزم نیست دوره مشخصی از ارائه خدمت را قبل از مستحق شدن بدون قید و شرط نسبت به آن ابزارهای مالکانه تکمیل نماید. در نبود شواهد نقض کننده واحد تجاری باید فرض کند خدماتی که توسط طرف مقابل به عنوان ما به ازای ابزارهای مالکانه ارائه میشود دریافت شده است. در این حالت واحد تجاری باید در تاریخ اعطا خدمات دریافتی را بطور کامل به همراه افزایش متناظر در حقوق مالکانه شناسایی کند.


15. اگر ابزارهای مالکانه اعطا شده تا زمان تکمیل دوره مشخصی از ارائه خدمات توسط طرف مقابل قطعی نشود واحد تجاری باید فرض کند خدماتی که توسط طرف مقابل به عنوان ما به ازای آن ابزارهای مالکانه ارائه میشود در آینده طی دوره قطعی شدن دریافت خواهد شد. واحد تجاری باید خدمات مذکور را با افزایش متناظر در حقوق مالکانه با این فرض که توسط طرف مقابل طی دوره قطعی شدن ارائه میشود به حساب منظور کند. برای مثال:
الف. اگر اعطای اختیار معامله سهام به کارکنان مشروط به تکمیل خدماتی سه ساله باشد واحد تجاری باید فرض کند خدماتی که به عنوان ما به ازای اختیارهای معامله سهام توسط کارکنان ارائه میشود در آینده طی دوره قطعی شدن سه ساله، دریافت خواهد شد.
ب. اگر اعطای اختیار معامله سهام به کارکنان مشروط به دستیابی به یک شرط مبتنی بر عملکرد و تداوم همکاری با واحد تجاری تا زمان احراز آن شرط مبتنی بر عملکرد باشد و طول دوره قطعی شدن بسته به زمان احراز آن شرط مبتنی بر عملکرد متفاوت باشد، واحد تجاری باید فرض کند خدماتی که به عنوان ما به ازای اختیارهای معامله سهام توسط کارکنان ارائه می‌شود در آینده طی دوره قطعی شدن مورد انتظار دریافت خواهد شد. واحد تجاری باید طول دوره قطعی شدن مورد انتظار را در تاریخ اعطا، بر مبنای محتمل ترین نتیجه شرط مبتنی بر عملکرد برآورد نماید. اگر شرط مبتنی بر عملکرد مورد نظر، شرط مبتنی بر بازار باشد، برآورد طول دوره قطعی شدن مورد انتظار باید با مفروضات بکار رفته در برآورد ارزش منصفانه اختیارهای معامله اعطا شده مطابقت داشته باشد و نباید بعداً تجدید نظر شود. اگر شرط مبتنی بر عملکرد، شرط مبتنی بر بازار نباشد، در صورتی که اطلاعات بعدی نشان دهد که طول دوره قطعی شدن نسبت به برآوردهای گذشته متفاوت است، واحد تجاری باید در برآورد خود از طول دوره قطعی شدن در صورت لزوم، تجدید نظر کند.


معاملات اندازه گیری شده با مراجعه به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده
تعیین ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده

16. در معاملات اندازه گیری شده با مراجعه به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده واحد تجاری باید ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده را در تاریخ اندازه گیری بر مبنای قیمتهای بازار در صورت دسترسی و با در نظر گرفتن مفاد و شرایطی که ابزارهای مالکانه مذکور بر مبنای آن اعطا شده اند با توجه به الزامات بندهای ۱۹ تا ۲۲) اندازه گیری کند.


17. چنانچه قیمتهای بازار در دسترس نباشد واحد تجاری باید ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده را با استفاده از یک تکنیک ارزشیابی بر آورد کند تا تعیین نماید که قیمت آن ابزارهای مالکانه در تاریخ اندازه گیری در معامله ای حقیقی و در شرایط عادی، بین طرفین آگاه و مایل چه قیمتی است. تکنیک ارزشیابی باید با روشهای ارزشیابی پذیرفته شده برای قیمت گذاری ابزارهای مالی سازگار باشد و تمام عوامل و مفروضاتی را که فعالان آگاه و مایل بازار برای قیمت گذاری با توجه به الزامات بندهای (۱۹ تا (۲۲) در نظر می‌گیرند، شامل شود.


18. پیوست به رهنمودهای بیشتری درباره اندازه گیری ارزش منصفانه سهام و اختیارهای معامله سهام با تأکید بر مفاد و شرایط خاصی که ویژگیهای مشترک اعطای سهام با اختیارهای معامله سهام به کارکنان است، ارائه می‌کند.


نحوه برخورد با شرطهای قطعی شدن
19. اعطای ابزارهای مالکانه ممکن است مشروط به احراز شرطهای مشخصی برای قطعی شدن باشد. برای مثال اعطای سهام با اختیار معامله سهام به کارکنان بطور معمول مشروط به تداوم همکاری کارکنان با واحد تجاری برای یک دوره زمانی مشخص است. ممکن است احراز شرطهای مبتنی بر عملکرد نظیر دستیابی واحد تجاری به رشد مشخصی در سود یا افزایش خاصی در قیمت سهام واحد تجاری، الزااست. هنگام برآورد ارزش منصفانه سهام یا اختیار معامله سهام در تاریخ اندازه گیری شرطهای قطعی شدن، به جز شرطهای مبتنی بر بازار نباید مد نظر قرار گیرد. در مقابل شرطهای قطعی شدن به جز شرطهای مبتنی بر بازار، باید از طریق تعدیل تعداد ابزارهای مالکانه لحاظ شده در اندازه گیری مبلغ معامله مد نظر قرار گیرد به گونه ای که در نهایت مبلغ شناسایی شده بابت کالاها یا خدمات دریافتی به عنوان ما به ازای ابزارهای مالکانه اعطا شده باید مبتنی بر تعداد ابزارهای مالکانه ای باشد که سرانجام قطعی می‌شود. از این رو در صورتی که به دلیل عدم احراز شرطهای قطعی شدن به جز شرطهای مبتنی بر بازار مانند تکمیل نکردن دوره خدمت معین توسط طرف مقابل یا عدم احراز شرط مبتنی بر عملکرد با توجه به الزامات بند ۲۱ ابزارهای مالکانه اعطا شده قطعی نشود، هیچ مبلغی بر مبنای انباشته بابت کالاها یا خدمات دریافتی شناسایی نمی‌شود.


20. به منظور بکارگیری الزامات بند ۱۹ واحد تجاری باید بابت کالاها یا خدمات دریافتی طی دوره قطعی شدن مبلغی را بر مبنای بهترین برآورد موجود از تعداد ابزارهای مالکانه ای که انتظار می‌رود قطعی شود شناسایی کند و در صورت لزوم اگر اطلاعات بعدی نشان دهد که تعداد ابزارهای مالکانه ای که انتظار میرود قطعی شود با برآوردهای قبلی تفاوت دارد در آن برآوردها تجدید نظر نماید. در تاریخ قطعی شدن با توجه به الزامات بند ۲۱ واحد تجاری باید به منظور برابری برآورد با تعداد ابزارهای مالکانه ای که در نهایت قطعی می‌شود، در برآورد تجدید نظر کند.


21. شرطهای مبتنی بر بازار نظیر قیمت هدف سهام که قطعی شدن یا قابل اعمال شدن مشروط به آن است باید هنگام برآورد ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده در نظر گرفته شود. بنابراین به منظور اعطای ابزارهای مالکانه صرف نظر از احراز شرطهای مبتنی بر بازار کالاها یا خدمات دریافتی از طرف مقابلی که سایر شرطهای قطعی شدن را احراز می‌کند (مانند دریافت خدمات از کارکنانی که برای دوره مشخصی از ارائه خدمت به همکاری با واحد تجاری ادامه میدهند را شناسایی نماید.


نحوه برخورد با شرطهای غیر مرتبط با قطعی شدن
21 الف. بطور مشابه در زمان برآورد ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده واحد تجاری باید تمام شرطهای غیر مرتبط با قطعی شدن را نیز در نظر بگیرد. بنابراین در خصوص اعطای ابزارهای مالکانه دارای شرطهای غیر مرتبط با قطعی شدن واحد تجاری باید صرف نظر از احراز شرطهای غیر مرتبط با قطعی شدن کالاها یا خدمات دریافتی از طرف مقابلی که تمام شرطهای قطعی شدن را که شرطهای مبتنی بر بازار محسوب نمیشود احراز میکند مانند دریافت خدمات از کارکنانی که در طول دوره مشخصی از ارائه خدمت به همکاری با واحد تجاری ادامه میدهند را شناسایی نماید.

 

نحوه برخورد با ویژگی اختیار معامله اضافی
22. معامله با ویژگی اختیار معامله اضافی این ویژگی نباید هم هنگام برآورد ارزش منصفانه اختیارهای معامله اعطا شده در تاریخ اندازه گیری در نظر گرفته شود بلکه در صورت اعطای اختیار معامله اضافی در آینده اختیار معامله اضافی باید در زمان اعطا به عنوان اعطای اختیار معامله جدید به حساب گرفته شود.


پس از تاریخ قطعی شدن
23. پس از شناسایی کالاها یا خدمات دریافتی طبق بندهای ۱۰ تا ۲۲ و افزایش متناظر در حقوق مالکانه واحد تجاری نباید پس از تاریخ قطعی شدن تعدیل دیگری در کل حقوق مالکانه انجام دهد. برای مثال در صورتی که ابزارهای مالکانه قطعی شده ابطال شود یا در مورد اختیارهای معامله سهام اگر این اختیارها اعمال نشود واحد تجاری نباید مبلغ شناسایی شده بابت خدمات دریافتی از کارکنان را برگشت دهد. با وجود این این الزام واحد تجاری را از شناسایی یک انتقال در حقوق مالکانه، یعنی انتقال یک جزء حقوق مالکانه به جزء دیگر منع نمی‌کند.


اگر ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه به گونه ای قابل اتکا قابل برآورد نباشد
الزامات بندهای ۱۶ تا ۲۳ زمانی کاربرد دارد که واحد تجاری ملزم به اندازه گیری معامله پرداخت مبتنی بر سهام با مراجعه به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده باشد. در موارد نادر ممکن است واحد تجاری نتواند ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده را در تاریخ اندازه گیری، طبق الزامات بندهای ۱۶ تا ۲۲ به گونه ای قابل اتکا بر آورد کند. تنها در این موارد نادر واحد تجاری باید به جای آن:

الف ابزارهای مالکانه را نخست در تاریخ دریافت کالاها یا ارائه خدمات توسط طرف مقابل و پس از آن در پایان هر دوره گزارشگری و در تاریخ تسویه نهایی به ارزش ذاتی اندازه گیری کند و هر گونه تغییر در ارزش ذاتی را در سود یا زبان دوره شناسایی نماید. در خصوص اعطای اختیارهای معامله سهام توافق پرداخت مبتنی بر سهام سرانجام زمانی تسویه میشود که آن اختیارهای معامله اعمال شود، ابطال گردد برای مثال به دلیل توقف همکاری با منقضی شود برای مثال در پایان عمر اختیار معامله).
ب. کالاها یا خدمات دریافتی را بر مبنای تعداد ابزارهای مالکانه ای که سرانجام قطعی میشود یا حسب مورد) سرانجام اعمال می‌شود، شناسایی کند. به منظور بکارگیری این الزام برای اختیارهای معامله سهام برای مثال واحد تجاری باید کالاها یا خدمات دریافتی طی دوره قطعی شدن را در صورت وجود طبق بندهای ۱۴ و ۱۵ شناسایی کنند، مگر در مواردی که الزامات بند (۱۵ (ب) در ارتباط با شرطهای مبتنی بر بازار کاربرد نداشته باشد. مبلغ شناسایی شده برای کالاها و خدمات دریافتی طی دوره قطعی شدن باید بر مبنای تعداد اختیارهای معامله سهااست که انتظار می‌رود قطعی گردد. در صورت لزوم، اگر اطلاعات بعدی نشان دهد که تعداد اختیارهای معامله سهام که انتظار می‌رود قطعی شود با برآورد قبلی تفاوت دارد، واحد تجاری باید در این برآورد تجدید نظر کند. در تاریخ قطعی شدن واحد تجاری باید برای برابری برآورد با تعداد ابزارهای مالکانه ای که در نهایت قطعی میشود در برآورد تجدید نظر کند. پس از تاریخ قطعی شدن واحد تجاری باید مبلغ شناسایی شده بابت کالاها یا خدمات دریافتی را در صورتی که اختیار معامله سهام ابطال شود یا در پایان عمر اختیار معامله سهام منقضی گردد، برگشت دهد.


25. اگر واحد تجاری بند ۲۴ را بکار گیرد بکارگیری بندهای ۲۶ تا ۲۹ ضروری نیست زیرا هرگونه تعدیل مفاد و شرایطی که ابزارهای مالکانه ه بر برا اساس آن اعطا شده است هنگام بکارگیری روش ارزش ذاتی مندرج در بند ۲۴، در نظر گرفته می‌شود. با وجود این در صورتی که واحد تجاری اعطای ابزارهای مالکانه مشمول بند ۲۴ را تسویه کند:
الف. اگر تسویه طی دوره قطعی شدن انجام شود واحد تجاری باید این تسویه را به عنوان تسریع قطعی شدن در نظر بگیرد و بنابراین، بلافاصله مبلغی را که در غیر این صورت بابت خدمات دریافتی طی باقیمانده دوره قطعی شدن شناسایی می‌شد. اندازه گیری کند.
ب. هر گونه پرداخت بابت تسویه باید به عنوان باز خرید ابزارهای مالکانه یعنی کاهنده حقوق مالکانه در نظر گرفته شود مگر تا میزانی که این پرداخت از ارزش ذاتی ابزارهای مالکانه اندازه گیری شده در تاریخ بازخرید بیشتر شود. چنین مبلغ مازادی باید به عنوان هزینه شناسایی گردد.


تعدیل مفاد و شرایطی که ابزارهای مالکانه بر اساس آن اعطا شده است، شامل فسخ و تسویه
26. واحد تجاری ممکن است مفاد و شرایطی را که ابزارهای مالکانه بر اساس آن اعطا شده است تعدیل کند. برای مثال ممکن است قیمت اعمال اختیارهای معامله اعطا شده به کارکنان را کاهش دهد یعنی قیمت گذاری مجدد اختیارهای معامله)، که موجب افزایش ارزش منصفانه آن اختیار معامله میشود. الزامات بندهای ۲۷ تا ۲۹ برای به حساب منظور کردن آثار تعدیلات در مورد معاملات پرداخت مبتنی بر سهام با کارکنان تشریح میشود. با وجود این این الزامات باید در مورد معاملات پرداخت مبتنی بر سهام با دیگران به غیر از کارکنان که با مراجعه به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده اندازه گیری می‌شود نیز بکار گرفته شود. در چنین مواردی هرگونه ارجاع به تاریخ اعطا در بندهای ۲۷ تا ۲۹ باید ارجاع به تاریخی باشد که واحد تجاری کالاها را به دست می‌آورد یا طرف مقابل خدمات را ارائه می‌کند.


27. واحد تجاری باید حداقل خدمات دریافتی را که به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده در تاریخ اعطا اندازه گیری می‌شود شناسایی کند مگر اینکه ابزارهای مالکانه مذکور به دلیل عدم احراز شرط قطعی شدن به جز شرط مبتنی بر بازار که در تاریخ اعطا تعیین شده بود قطعی نشود. این موضوع صرف نظر از هر گونه تعدیل مفاد و شرایطی که ابزارهای مالکانه بر اساس آن اعطا شده است یا فسخ یا تسویه اعطای ابزارهای مالکانه کاربرد دارد. افزون بر این واحد تجاری باید آثار تعدیلاتی را که کل ارزش منصفانه توافق پرداخت مبتنی بر سهام را افزایش میدهد یا به گونه ای دیگر برای کارکنان سودمند است، شناسایی کند. در پیوست ب رهنمود بکارگیری این الزام ارائه شده است.


28. در صورتی که اعطای ابزارهای مالکانه طی دوره قطعی شدن فسخ یا تسویه شود (به جز فسخ اعطا از طریق ابطال به دلیل عدم احراز شرطهای قطعی شدن):
الف. واحد تجاری باید فسخ یا تسویه را به عنوان تسریع قطعی شدن در نظر بگیرد و بنابراین باید بلافاصله مبلغی را که در غیر این صورت بابت خدمات دریافتی طی باقیمانده دوره قطعی شدن شناسایی می‌شد، شناسایی نماید.
ب. پرداخت به کارکنان بابت فسخ یا تسویه اعطا باید به عنوان باز خرید منافع مالکانه به حساب منظور شود، یعنی به عنوان کاهنده حقوق مالکانه، مگر تا میزانی که این پرداخت از ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده که در تاریخ باز خرید اندازه گیری می‌شود، بیشتر باشد. مبلغ مازاد باید به عنوان هزینه شناسایی شود. با وجود این اگر توافق پرداخت مبتنی بر سهام شامل اجزای بدهی باشد، واحد تجاری باید ارزش منصفانه بدهی را در تاریخ فسخ یا تسویه تجدید اندازه گیری کند. پرداخت بابت تسویه جزء بدهی باید به عنوان خاتمه بدهی در نظر گرفته شود.


پ. اگر ابزارهای مالکانه جدید به کارکنان اعطا شود و در تاریخی که آن ابزارهای مالکانه جدید اعطا می‌شود، واحد تجاری ابزارهای مالکانه جدید اعطا شده را به عنوان ابزارهای مالکانه جایگزین ابزارهای مالکانه فسخ شده مشخصی کند، واحد تجاری باید اعطای ابزارهای مالکانه جایگزین را به عنوان تعدیل اعطای اولیه ابزارهای مالکانه طبق بند ۲۷ و رهنمود مندرج در پیوست ب در نظر گیرد. ارزش منصفانه اضافی اعطا شده برابر با تفاوت بین ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه جایگزین و خالص ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه فسخ شده در تاریخ اعطای ابزارهای مالکانه جایگزین است. خالص ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه فسخ شده برابر با ارزش منصفانه آنها بلافاصله پیش از فسخ پس از کسر هر گونه پرداخت به کارکنان بابت فسخ ابزارهای مالکانه است که طبق قسمت (ب) بالا به عنوان کاهش حقوق مالکانه در نظر گرفته میشود اگر واحد تجاری ابزارهای مالکانه اعطا شده جدید را به عنوان ابزارهای مالکانه جایگزین ابزارهای مالکانه فسخ شده مشخص نکند، واحد تجاری باید آن ابزارهای مالکانه جدید را به عنوان اعطای ابزارهای مالکانه جدید در نظر بگیرد.


28 الف. اگر واحد تجاری با طرف مقابل در ارتباط با احراز شرط غیر مرتبط با قطعی شدن حق انتخاب داشته باشد واحد هجاری باید عدم احراز شرط غیر مرتبط با قطعی شدن توسط واحد تجاری یا طرف مقابل طی دوره قطعی شدن را به عنوان فسخ در نظر بگیرد.


29. اگر واحد تجاری ابزارهای مالکانه قطعی شده را باز خرید کند پرداخت به کارکنان باید به عنوان کاهنده حقوق مالکانه به حساب گرفته شود مگر تا میزانی که این پرداخت از ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه باز خرید شده، که در تاریخ بازخرید اندازه گیری شده است، بیشتر باشد. این مازاد باید به عنوان هزینه شناسایی شود.


معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد


 
30. در معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد واحد تجاری باید کالاها یا خدمات تحصیل شده و بدهی واقع شده را به ارزش منصفانه بدهی با توجه به الزامات بندهای ۳۱ تا ۳۱ ت اندازه گیری کند. تا زمانی که بدهی تسویه شود واحد تجاری باید ارزش منصفانه بدهی را در پایان هر دوره گزارشگری و در تاریخ تسویه تجدید اندازه گیری کند و هر گونه تغییر در ارزش منصفانه را در سود یا زبان دوره شناسایی نماید.


31. برای مثال، واحد تجاری ممکن است حق نسبت به افزایش ارزش سهام را به عنوان بخشی از بسته تشویقی به کارکنان اعطا کند که به موجب آن به کارکنان این حق داده میشود که در آینده بر مبنای افزایش ارزش سهام واحد تجاری از سطح معینی در یک دوره زمانی مشخص وجه نقد به جای ابزارهای مالکانه دریافت کنند. به همین ترتیب واحد تجاری ممکن است از طریق اعطای حق نسبت به سهام شامل سهامی که در تاریخ اعمال اختیارهای معامله سهام منتشر میشود که به صورت الزامی برای مثال، در تاریخ خاتمه همکاری یا به اختیار کارکنان قابل باز خرید است حق نسبت به دریافت وجوه نقد پرداختی آتی را به کارکنان اعطا کند. این توافقها، نمونه هایی از معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد است. برای تشریح برخی الزامات مندرج در بندهای ۳۲ تا ۳۳ت، حق نسبت به افزایش ارزش سهام مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ با وجود این الزامات مندرج در بندهای مزبور برای تمام معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد کاربرد دارد.


32. واحد تجاری باید خدمات دریافتی و بدهی مربوط به پرداخت بابت آن خدمات را هنگام ارائه خدمت توسط کارکنان، شناسایی کند. برای مثال برخی حقوق نسبت به افزایش ارزش سهام بلافاصله قطعی میشوند و از این رو کارکنان ملزم نیستند دوره مشخصی از ارائه خدمت را تکمیل کنند تا نسبت به دریافت نقد استحقاق یابند. در نبود شواهد نقض کننده واحد تجاری باید فرض کند که خدمات ارائه شده توسط کارکنان در ازای حق نسبت به افزایش ارزش سهام دریافت شده است. بنابراین واحد تجاری باید بلافاصله خدمات دریافتی و بدهی قابل پرداخت بابت آنها را شناسایی کند. اگر حق نسبت به افزایش ارزش سهام تا زمان تکمیل دوره مشخصی از ارائه خدمات توسط کارکنان قطعی نشود واحد تجاری باید خدمات دریافتی و بدهی قابل پرداخت بابت آنها را همزمان با ارائه خدمات توسط کارکنان طی آن دوره شناسایی کند.


33. بدهی باید در ابتدا و در پایان هر دوره گزارشگری تا زمان تسویه با استفاده از مدل قیمت گذاری اختیار معامله و با در نظر گرفتن شرایطی که حق نسبت به افزایش ارزش سهام بر اساس آن اعطا شده و میزان خدماتی که توسط کارکنان تا آن تاریخ ارائه شده است. و با توجه به الزامات مندرج در بندهای ۳۲ تا ۳۳ت به ارزش منصفانه حق نسبت به افزایش ارزش سهام اندازه گیری شود. واحد تجاری ممکن است شرایطی را که پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد بر اساس آن شرایط اعطا شده است، تعدیل کند. رهنمود تعدیل یک معامله پرداخت مبتنی بر سهام که طبقه بندی آن را از قابل تسویه از طریق نقد به قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه تغییر می‌دهد، در بندهای ب ۴۴ الف تا ب ۴۴ پ پیوست ب ارائه شده است.


نحوه حسابداری شرطهای قطعی شدن و شرطهای غیر مرتبط با قطعی شدن
33 الف. یک معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد ممکن است مشروط به احراز شرطهای خاصی برای قطعی شدن باشد. ممکن است احراز شرطهای مبتنی بر عملکرد مانند دستیابی واحد تجاری به رشد مشخصی در سود دوره با افزایش خاصی در قیمت سهام واحد تجاری الزااست. هنگام برآورد ارزش منصفانه پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد در تاریخ اندازه گیری شرطهای قطعی شدن به جز شرطهای مبتنی بر بازار نباید مد نظر قرار گیرد. در مقابل شرطهای قطعی شدن به جز شرطهای مبتنی بر بازار باید از طریق تعدیل تعداد پاداشهای لحاظ شده در اندازه گیری بدهی ناشی از معامله در نظر گرفته شود.


33 ب. برای بکارگیری الزامات مندرج در بند ۳۳ الف، واحد تجاری باید بابت کالاها و خدمات دریافت شده طی دوره قطعی شدن، مبلغی را شناسایی کند. این مبلغ باید مبتنی بر بهترین برآورد موجود از تعداد پاداشهایی باشد که انتظار می‌رود قطعی شوند. اگر اطلاعات بعدی نشان دهد تعداد پاداشهایی که انتظار می‌رود قطعی شوند با برآوردهای قبلی تفاوت دارد واحد تجاری باید در آن برآوردها، در صورت لزوم، تجدید نظر کند. در تاریخ قطعی شدن واحد تجاری باید برآورد مزبور را تجدید نظر کند تا با تعداد پاداشهایی که در نهایت قطعی شده اند، برابر شود.


33 پ. شرطهای مبتنی بر بازار از جمله قیمت سهام هدفی که قطعی شدن یا قابل اعمال شدن مشروط به آن است و همچنین شرطهای غیر مرتبط با قطعی شدن باید هنگام برآورد ارزش منصفانه پرداخت مبتنی بر سهام اعطا شده قابل تسویه از طریق نقد و هنگام تجدید اندازه گیری ارزش منصفانه در پایان هر دوره گزارشگری و در تاریخ تسویه، در نظر گرفته شود.


33 ت. در نتیجه بکارگیری بندهای ۳۰ تا ۳۳ پ مبلغ انباشته ای که در نهایت بابت کالاها یا خدمات دریافت شده به عنوان ما به ازای پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد شناسایی میشود برابر با وجه نقدی است که پرداخت می‌شود.


معاملات پرداخت مبتنی بر سهام با ویژگی تسویه خالص بابت تعهدات مالیات تکلیفی
33 ث. قوانین یا مقررات مالیاتی ممکن است واحد تجاری را متعهد کند مبلغی را بابت تعهد مالیاتی کارکنان در ارتباط با پرداخت مبتنی بر سهام نگهداری کند و آن مبلغ را معمولاً به صورت نقد از طرف کارمندان به نهاد مالیاتی انتقال دهد. برای ایفای این تعهد، شرایط توافق پرداخت مبتنی بر سهام ممکن است واحد تجاری را مجاز یا ملزم کند که از کل تعداد ابزارهای مالکانه ای که در صورت اعمال قطعی شدن پرداخت مبتنی بر سهام باید برای کارکنان منتشر میشد تعدادی از ابزارهای مالکانه را که برابر با ارزش پولی تعهد مالیاتی کارکنان است نگهداری نماید (یعنی توافق پرداخت مبتنی بر سهام دارای ویژگی تسویه خالص" است).


33 ج. به عنوان یک استثنا بر الزامات مندرج در بند ۳۴ اگر معامله توصیف شده در بند ۳۳ت در نبود ویژگی تسویه خالص، به عنوان یک معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه طبقه بندی میشد باید بطور کامل به عنوان معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه طبقه بندی شود.


33 چ .واحد تجاری برای به حساب منظور کردن نگهداری از سهام جهت تأمین پرداختها به نهاد مالیاتی در خصوص تعهد مالیات کارکنان مرتبط با پرداخت مبتنی بر سهام بند ۲۹ این استاندارد را بکار میگیرد. بنابراین پرداخت انجام شده باید به عنوان سهام نگهداری شده ای که کاهنده حقوق مالکانه است به حساب گرفته شود مگر اینکه پرداخت مزبور پیش از ارزش منصفانه در تاریخ تسویه خالص ابزارهای مالکانه نگهداری شده باشد.


33 ح. استثنای مندرج در بند ۳۳ ج برای موارد زیر کاربرد ندارد:
الف. یک توافق پرداخت مبتنی بر سهام با ویژگی تسویه خالص که طبق قوانین یا مقررات مالیاتی واحد تجاری هیچ تعهدی برای نگهداری مبلغی بابت تعهد مالیاتی کارکنان در ارتباط با پرداخت مبتنی بر سهام ندارد؛ یا
ب. هر ابزار مالکانه که واحد تجاری مازاد بر تعهد مالیاتی کارکنان در ارتباط با پرداخت مبتنی بر سهام نگهداری واحد تجاری تعدادی سهام نگهداری کند که مازاد بر ارزش پولی تعهد مالیاتی کارکنان است. چنین سهام مازاد نگهداری شده ای باید هنگامی که این مبلغ بطور نقد یا از طریق سایر داراییها به کارکنان پرداخت می‌گردد، به عنوان پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد به حساب گرفته شود.


معاملات پرداخت مبتنی بر سهام دارای جایگزین نقدی
34. در معاملات پرداخت مبتنی بر سهامی که مفاد توافق آن به واحد تجاری یا طرف مقابل امکان انتخاب تسویه معامله از طریق نقد یا سایر داراییها یا از طریق انتشار ابزارهای مالکانه توسط واحد تجاری را میدهد. واحد تجاری باید آن معامله یا اجزای آن معامله را در صورتی و به میزانی به عنوان معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد در نظر بگیرد که واحد تجاری برای تسویه از طریق نقد یا از طریق سایر داراییها بدهی تحمل کرده باشد یا در صورتی و به میزانی آن را به عنوان معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه در نظر بگیرد که متحمل چنین بدهی نشده باشد.


معاملات پرداخت مبتنی بر سهام که مفاد توافق آن امکان انتخاب نوع تسویه را به طرف مقابل میدهد
35. اگر واحد تجاری به طرف مقابل حق انتخاب دهد که معامله پرداخت مبتنی بر سهام را از طریق نقد یا از طریق انتشار ابزار مالکانه تسویه کند، واحد تجاری یک ابزار مالی مرکب اعطا کرده است که شامل یک جزء بدهی یعنی حق طرف مقابل برای مطالبه پرداخت نقدی و یک جزء مالکانه یعنی حق طرف مقابل برای مطالبه تسویه از طریق ابزارهای مالکانه به جای تسویه از طریق نقد است. در معاملات با طرفینی غیر از کارکنان که ارزش منصفانه کالاها یا خدمات دریافتی بطور مستقیم اندازه گیری می‌شود، واحد تجاری باید جزء مالکانه ابزار مالی مرکب را به عنوان تفاوت بین ارزش منصفانه کالاها یا خدمات دریافتی و ارزش منصفانه جزء بدهی در تاریخ دریافت کالاها یا خدمات، اندازه گیری کند.


36. در سایر معاملات شامل معاملات با کارکنان واحد تجاری باید در تاریخ اندازه گیری ارزش منصفانه ابزار مالی مرکب را با در نظر گرفتن مفاد و شرایطی که بر اساس آن حق نسبت به نقد یا ابزارهای مالکانه اعطا شده است، اندازه گیری کند.

37. به منظور بکارگیری بند ۳۶ واحد تجاری نخست باید ارزش منصفانه جزء بدهی را اندازه گیری کند و سپس ارزش منصفانه جزء مالکانه را اندازه گیری نماید و این موضوع را در نظر بگیرد که طرف مقابل برای دریافت ابزار مالکانه باید حق دریافت نقد را ابطال کنند. ارزش منصفانه ابزار مالی مرکب برابر با مجموع ارزش منصفانه این دو جزء است. با وجود این ساختار معاملات پرداخت مبتنی بر سهامی که در آن طرف مقابل امکان انتخاب نوع تسویه را دارد اغلب به گونه ای است که ارزش منصفانه یک گزینه تسویه همانند ارزش منصفانه گزینه دیگر است. برای مثال ممکن است طرف مقابل امکان انتخاب بین دریافت اختیار معامله سهام یا حق نسبت به افزایش ارزش سهام قابل تسویه از طریق نقد را داشته باشد. در چنین مواردی ارزش منصفانه جزء مالکانه صفر است و از این رو ارزش منصفانه ابزار مالی مرکب همان ارزش منصفانه جزء بدهی است. در مقابل اگر ارزش منصفانه گزینه های مختلف تسویه متفاوت باشد ارزش منصفانه جزء مالکانه معمولاً بزرگتر از صفر است که در این صورت ارزش منصفانه ابزار مالی مرکب از ارزش منصفانه جزء بدهی بزرگتر خواهد بود.


38. واحد تجاری باید کالاها یا خدمات دریافتی یا تحصیل شده در ارتباط با هر جزء ابزار مالی مرکب را جداگانه به حساب منظور کند. در مورد جزء بدهی واحد تجاری باید کالاها یا خدمات تحصیل شده و بدهی قابل پرداخت بابت آن کالاها یا خدمات را طبق الزامات قابل کاربرد برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد بندهای ۳۰ تا ۳۳ همزمان با عرضه کالاها یا ارائه خدمات توسط طرف مقابل شناسایی کند در خصوص جزء مالکانه در صورت وجود)، واحد تجاری باید کالاها یا خدمات دریافتی و افزایش در حقوق مالکانه را همزمان با عرضه کالا یا ارائه خدمات توسط طرف مقابل، طبق الزامات قابل کاربرد برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه بندهای ۱۰ تا ۲۹) شناسایی کند.


39. در تاریخ تسویه واحد تجاری باید بدهی را به ارزش منصفانه آن تجدید اندازه گیری کند اگر واحد تجاری هنگام تسویه، به جای پرداخت نقدی ابزارهای مالکانه منتشر کند به عنوان ما به ازای ابزارهای مالکانه منتشر شده بدهی باید بطور مستقیم به حقوق مالکانه انتقال یابد.


40. اگر واحد تجاری برای تسویه به جای انتشار ابزارهای مالکانه وجه نقد پرداخت کند این پرداخت باید بطور کامل برای تسویه بدهی در نظر گرفته شود. هر گونه جزء مالکانه ای که قبلاً شناسایی شده است باید در حقوق مالکانه باقی بماند طرف مقابل با انتخاب دریافت نقد هنگام تسویه حق دریافت ابزارهای مالکانه را از دست میدهد. با این وجود این الزام واحد تجاری را از شناسایی یک انتقال در حقوق مالکانه یعنی انتقال از یک جزء حقوق مالکانه به جزء دیگر، منع نمی‌کند.


معاملات پرداخت مبتنی بر سهام که مفاد توافق آن امکان انتخاب نوع تسویه را به واحد تجاری میدهد
41. در یک معامله پرداخت مبتنی بر سهام که مفاد توافق آن امکان انتخاب تسویه از طریق نقد یا از طریق انتشار ابزارهای مالکانه را به واحد تجاری میدهد واحد تجاری باید تعیین کند که آیا برای تسویه از طریق نقد و به حساب منظور کردن معامله پرداخت مبتنی بر سهام با توجه به آن تعهد فعلی دارد با خبر واحد تجاری در صورتی دارای تعهد فعلی برای تسویه از طریق نقد است که انتخاب تسویه از طریق ابزارهای مالکانه محتوای تجاری نداشته باشد برای مثال به دلیل اینکه واحد تجاری از نظر قانونی از انتشار سهام منع شده است یا واحد تجاری دارای سابقه یا خط مشی اظهار شده ای برای تسویه از طریق نقد باشد یا بطور کلی هرگاه طرف مقابل خواستار تسویه از طریق نقد باشد تسویه را از طریق نقد انجام دهد.


42. اگر واحد تجاری تعهد فعلی برای تسویه از طریق نقد داشته باشد باید آن معامله را طبق الزامات بندهای ۳۰ تا ۳۳ که برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد کاربرد دارد، به حساب منظور کند.


43. اگر هیچگونه تعهد فعلى وجود نداشته باشد واحد تجاری باید آن معامله را طبق الزامات بندهای ۱۰ تا ۲۹ که برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه کاربرد دارد به حساب منظور کند. در زمان تسویه:
الف. اگر واحد تجاری تسویه از طریق نقد را انتخاب کند به غیر از مورد مندرج در قسمت (ب) زیر پرداخت نقدی باید به عنوان باز خرید حقوق مالکانه یعنی به عنوان کاهنده حقوق مالکانه در نظر گرفته شود.
ب. اگر واحد تجاری تسویه از طریق انتشار ابزارهای مالکانه را انتخاب کند به غیر از مورد مندرج در قسمت (پ) زیر، حسابداری بیشتری مورد نیاز نیست (به غیر از انتقال از یک جزء حقوق مالکانه به جزء دیگر در صورت لزوم).
پ. اگر واحد تجاری گزینه تسویه با ارزش منصفانه بالاتر در تاریخ تسویه را انتخاب کند باید هزینه اضافی بابت ارزش مازاد پرداختی را، یعنی، حسب مورد، تفاوت بین نقد پرداختی و ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه ای که در غیر این صورت منتشر می‌شد، یا تفاوت بین ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه منتشر شده و مبلغ نقدی که در غیر این صورت پرداخت می‌شد را شناسایی کند.


معاملات پرداخت مبتنی بر سهام بین واحدهای تجاری گروه اصلاحات سال (۲۰۰۹)
43 الف. در خصوص معاملات پرداخت مبتنی بر سهام بین واحدهای تجاری گروه در صورتهای مالی جداگانه یا منفرد، واحد تجاری دریافت کننده کالاها یا خدمات باید کالاها یا خدمات دریافتی را به عنوان معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد یا قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه از طریق ارزیابی موارد زیر اندازه گیری کند:
الف. ماهیت پاداشهای اعطا شده و
ب. حقوق و تعهدات خود.
مبلغ شناسایی شده توسط واحد تجاری دریافت کننده کالاها یا خدمات ممکن است با مبلغ شناسایی شده توسط گروه تلفیقی یا واحد تجاری دیگر عضو گروه که معامله پرداخت مبتنی بر سهام را تسویه می‌کند، متفاوت باشد.


43 ب. واحد تجاری دریافت کننده کالاها یا خدمات باید کالاها یا خدمات دریافتی را در صورتی به عنوان معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه اندازه گیری کند که:
الف. پاداش اعطا شده ابزارهای مالکانه خود واحد تجاری باشد، یا
ب. واحد تجاری تعهدی برای تسویه معاملات پرداخت مبتنی بر سهام نداشته باشد.

واحد تجاری باید بعداً چنین معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد حقوق مالکانه را تنها بابت تغییر در شرطهای قطعی شدن غیر مرتبط با بازار طبق بندهای ۱۹ تا ۲۱ تجدید اندازه گیری کند در سایر شرایط واحد تجاری دریافت کننده کالاها یا را به عنوان معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد در نظر بگیرد.


43 پ. اگر واحد تجاری دیگری از گروه کالاها یا خدمات را دریافت کند واحد تجاری تسویه کننده معامله پرداخت مبتنی بر سهام تنها در صورتی باید آن معامله را به عنوان معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه شناسایی کند که آن معامله با استفاده از ابزارهای مالکانه خود واحد تجاری تسویه شود. در غیر این صورت آن معامله باید به عنوان تسویه از طریق نقد در نظر گرفته شود.


43 ت. برخی معاملات گروه، در برگیرنده توافق بازپرداخت است که بر اساس آن یک واحد تجاری عضو گروه ملزم به پرداخت به واحد تجاری دیگر عضو گروه بابت ارائه پرداختهای مبتنی بر سهام به عرضه کنندگان کالاها یا خدمات است. در چنین مواردی، واحد تجاری دریافت کننده کالاها یا خدمات صرف نظر از توافق بازپرداخت درون گروهی باید معامله پرداخت مبتنی بر سهام را طبق بند ۴۳ ب به حساب منظور کند.


افشا



44. واحد تجاری باید اطلاعاتی را افشا کند که استفاده کنندگان صورتهای مالی را قادر سازد ماهیت و میزان توافقهای پرداخت مبتنی بر سهام موجود طی دوره را درک کنند.


45. به منظور بکارگیری اصل مندرج در بند ۴۴ واحد تجاری باید حداقل، موارد زیر را افشا کند:
الف. شرحی از هر نوع توافق ترتیب پرداخت مبتنی بر سهام که در هر زمانی طی دوره وجود داشته است شامل مفاد و شرایط توافق هر ترتیب نظیر الزامات قطعی شدن حداکثر دوره زمانی اختیارهای معامله اعطا شده و روش تسویه برای مثال از طریق نقد یا حقوق مالکانه). واحد تجاری که از انواع تقریباً مشابه توافقهای پرداخت مبتنی بر سهام برخوردار است، ممکن است این اطلاعات را تجمیع کند مگر اینکه افشای جداگانه هر توافق برای رعایت اصل مندرج در بند ۴۴ ضروری باشد.
ب. تعداد و میانگین موزون قیمتهای اعمال اختیارهای معامله سهام برای هر یک از گروههای اختیارهای معامله زیر
1. جاری در ابتدای دوره
2. اعطا شده طی دوره
3. ابطال شده طی دوره؛
4. اعمال شده طی دوره
5. منقضی شده طی دوره؛
6. جاری در پایان دوره
7. قابل اعمال در پایان دوره
پ. در مورد اختیارهای معامله سهام اعمال شده طی دوره میانگین موزون قیمت سهام در تاریخ اعمال در صورتی که اختیارهای معامله بر مبنایی منظم طی دوره اعمال شود، ممکن است واحد تجاری در مقابل میانگین موزون قیمت سهام طی دوره را افشا کند.


ت. در مورد اختیارهای معامله سهام جاری در پایان دوره دامنه قیمتهای اعمال و میانگین موزون عمر قراردادی باقیمانده در صورتی که دامنه قیمتهای اعمال گسترده باشد اختیارهای معامله جاری باید به دامنه هایی تقسیم شود که برای ارزیابی تعداد و زمانبندی سهام اضافه ای که ممکن است منتشر شود و دامنه های نقدی که ممکن است در زمان اعمال آن اختیارهای معامله دریافت شود، معنی دار باشد.


46. واحد تجاری باید اطلاعاتی افشا کند که استفاده کنندگان صورتهای مالی را قارد سازد نحوه تعیین ارزش منصفانه کالاها یا خدمات دریافتی یا ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده طی دوره را درک کنند.

 
47. اگر واحد تجاری ارزش منصفانه کالاها یا خدمات دریافتی به عنوان ما به ازای ابزارهای مالکانه را بطور غیر مستقیم، با مراجعه به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده اندازه گیری کند به منظور بکارگیری اصل مندرج در بند ۴۶ باید حداقل موارد زیر را افشا کند:

الف. در خصوص اختیارهای معامله سهام اعطا شده طی دوره میانگین موزون ارزش منصفانه آن اختیارهای معامله در تاریخ اندازه گیری و اطلاعات مربوط به نحوه اندازه گیری ارزش منصفانه شامل:
    1. مدل قیمت گذاری اختیار معامله استفاده شده و داده های ورودی آن مدل شامل میانگین موزون قیمت سهم، قیمت اعمال، نوسان مورد انتظار، عمر اختیار معامله سود تقسیمی مورد انتظار نرخ بهره بدون ریسک و سایر داده های ورودی مدل شامل روش و مفروضات بکار رفته برای لحاظ کردن اعمال زودهنگام مورد انتظار؛
    2. نحوه تعیین نوسان مورد انتظار از جمله شرحی از اینکه چه میزان از توسان مورد انتظار مبتنی بر نوسان گذشته است؛ و
    3. اینکه سایر ویژگیهای اعطای اختیار معامله نظیر شرط مبتنی بر بازار در اندازه گیری ارزش منصفانه لحاظ شده است یا خیر و نحوه لحاظ کردن آن .
ب. در خصوص سایر ابزارهای مالکانه اعطا شده طی دوره یعنی به جز اختیارهای معامله سهام تعداد و میانگین موزون ارزش منصفانه آن ابزارهای مالکانه در تاریخ اندازه گیری و اطلاعاتی در مورد نحوه اندازه گیری ارزش منصفانه، شامل:
   1. در صورتی که ارزش منصفانه بر مبنای قیمت قابل مشاهده در بازار اندازه گیری نشده باشد، نحوه تعیین آن؛
   2. اینکه سود تقسیمی مورد انتظار در اندازه گیری ارزش منصفانه لحاظ شده است یا خیر و نحوه لحاظ کردن آن؛ و
   3. اینکه سایر ویژگیهای ابزارهای مالکانه اعطا شده در اندازه گیری ارزش منصفانه لحاظ شده است یا خیر و نحوه لحاظ کردن آن
پ. در خصوص توافقهای پرداخت مبتنی بر سهام تعدیل شده طی دوره
   1. شرحی از آن تعدیلات؛
   2. ارزش منصفانه اضافی اعطا شده در نتیجه آن تعدیلات)؛ و
   3. اطلاعات مربوط به چگونگی اندازه گیری ارزش منصفانه اضافی اعطا شده مطابق با الزامات مندرج در قسمتهای (الف) و (ب) بالا، حسب مورد.


48. اگر واحد تجاری ارزش منصفانه کالاها یا خدمات دریافتی طی دوره را بطور مستقیم اندازه گیری کند باید چگونگی تعیین ارزش منصفانه برای مثال اینکه ارزش منصفانه بر حسب قیمت بازار آن کالاها یا خدمات اندازه گیری شده است یا خیر را افشا کند.


49. اگر واحد تجاری پیش فرض بند ۱۳ را نپذیرفته باشد باید این موضوع را افشا کند و توضیح دهد که چرا این پیش فرض را نپذیرفته است.


50. واحد تجاری باید اطلاعاتی افشا کند که استفاده کنندگان صورتهای مالی را قادر سازد تأثیر معاملات پرداخت مبتنی بر سهام را بر سود یا زبان دوره و وضعیت مالی آن درک کنند.


51. به منظور رعایت اصل مندرج در بند ۵۰ واحد تجاری باید حداقل، موارد زیر را افشا کند.
الف. کل هزینه شناسایی شده طی دوره ناشی از معاملات پرداخت مبتنی بر سهام که در آن کالاها یا خدمات دریافتی شرایط شناخت به عنوان دارایی را احراز نکرده اند و از این رو، بلافاصله به عنوان هزینه شناسایی شده اند به همراه افشای جداگانه بخشی از کل هزینه که ناشی از معاملاتی است که به عنوان معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه به حساب منظور می‌شوند؛
ب. در خصوص بدهیهای ناشی از معاملات پرداخت مبتنی بر سهام
   1. کل مبلغ دفتری در پایان دوره؛ و
   2. کل ارزش ذاتی پایان دوره بدهیهای مربوط به حق طرف مقابل نسبت به وجوه نقد با سایر داراییهایی که تا پایان دوره قطعی شده است برای مثال حقوق نسبت به افزایش ارزش سهام قطعی شده.

52. اگر اطلاعاتی که طبق این استاندارد افشای آن الزامی است اصول مندرج در بندهای ۴۴ ۴۶ و ۵۰ را احراز نکند، واحد تجاری باید اطلاعات بیشتری را که برای احراز اصول مذکور ضروری است افشا کند برای مثال چنانچه واحد تجاری معاملات پرداخت مبتنی بر سهام را طبق بند ۳۳ ج به عنوان قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه طبقه بندی کرده باشد باید بر آوردی از مبلغی که انتظار دارد برای تسويه تعهد مالیاتی کارکنان به نهاد مالیاتی انتقال دهد را در صورت نیاز به آگاه کردن استفاده کنندگان از آثار جریانهای نقدی آتی در ارتباط با توافق پرداخت مبتنی بر سهام افشا کند.


گذار



53. در خصوص معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه واحد تجاری باید این استاندارد را برای اعطای سهام اختیارهای معامله سهام با سایر ابزارهای مالکانه که پس از ۷ نوامبر سال ۲۰۰۲ اعطا شده و در تاریخ اجرای این استاندارد، هنوز قطعی نشده است، بکار گیرد.


54. در سایر موارد اعطای ابزارهای مالکانه در صورتی که واحد تجاری ارزش منصفانه آن ابزارهای مالکانه را که در تاریخ اندازه گیری تعیین شده است، بطور عمومی افشا کند به واحد تجاری توصیه نه ،الزام می‌شود که این استاندارد بین المللی گزارشگری مالی را در این موارد بکار گیرد.


55. در تمام موارد اعطای ابزارهای مالکانه که این استاندارد برای آنها کاربرد دارد واحد تجاری باید اطلاعات مقایسه ای را تجدید ارائه کند و حسب مورد مانده ابتدای دوره سود انباشته نخستین دوره گذشته ارائه شده را تعدیل نماید.


56. در تمام موارد اعطای ابزارهای مالکانه که این استاندارد برای آنها کابرد ندارد برای مثال ابزارهای مالکانه اعطا شده در ۷ نوامبر سال ۲۰۰۲ یا قبل از آن در هر حال، واحد تجاری باید اطلاعات الزامی طبق بندهای ۴۴ و ۴۵ را افشا کند.


57. اگر پس از لازم الاجرا شدن این استاندارد واحد تجاری مفاد یا شرایط اعطای ابزارهای مالکانه ای را که این استاندارد برای آن کاربرد ندارد تعدیل کند باید در هر صورت بندهای ۲۶ تا ۲۹ را برای منظور کردن چنین تعدیلاتی بکار گیرد.


58. در خصوص بدهیهای ناشی از معاملات پرداختهای مبتنی بر سهام موجود در تاریخ اجرای این استاندارد واحد تجاری باید این استاندارد را با تسری به گذشته بکار گیرد در مورد این بدهیها واحد تجاری باید اطلاعات مقایسه ای را تجدید ارائه کند از جمله اینکه مانده ابتدای دوره سود انباشته در نخستین دوره ای که اطلاعات مقایسه ای آن تجدید ارائه شده است را تعدیل کند مگر اینکه واحد تجاری ملزم نباشد اطلاعات مقایسه ای را تا میزانی که مربوط به دوره یا تاریخ پیش از ۷ نوامبر سال ۲۰۰۲ است، تجدید ارائه کند.


59. به واحد تجاری توصیه میشود الزام نمیشود این استاندارد را برای سایر بدهیهای ناشی از معاملات پرداخت مبتنی بر سهام برای مثال بدهیهایی که طی دوره ای تسویه شده اند که اطلاعات مقایسه ای آن ارائه شده است با تسری به گذشته بکار گیرد.


59 الف، واحد تجاری باید اصلاحات مندرج در بندهای ۳۰ تا ۳۱ ۳۳ تا ۳۳ ح و ب ۴۴ الف تا ب ۴۴پ را به شرح زیر بکار گیرد. دوره های قبلی نباید تجدید ارائه شوند.
   الف. اصلاحات مندرج در بندهای ب ۴۴ الف تا ب ۴۴پ تنها برای تعدیلاتی بکار گرفته میشود که در تاریخ نخستین بکارگیری اصلاحات توسط واحد تجاری یا پس از آن تاریخ واقع می‌شوند.
   ب. اصلاحات مندرج در بندهای ۳۰ تا ۳۱ و ۳۳ تا ۳۳ت برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهامی که در تاریخ نخستین بکارگیری اصلاحات توسط واحد تجاری قطعی نشده اند و معاملات پرداخت مبتنی بر سهامی که تاریخ اعطای آنها، تاریخ نخستین بکارگیری اصلاحات توسط واحد تجاری یا پس از آن است کاربرد دارد. برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قطعی نشده که قبل از تاریخ نخستین بکارگیری اصلاحات توسط واحد تجاری اعطا شده اند واحد تجاری باید بدهی را در آن تاریخ تجدید اندازه گیری کند و تأثیر تجدید اندازه گیری بر سود انباشته یا سایر اجزای حقوق مالکانه در صورت لزوم اول دوره گزارشگری که در آن دوره اصلاحات برای نخستین بار بکار گرفته شده است را شناسایی نماید.
   پ. اصلاحات مندرج در بندهای ۳۳ تا ۳۳ ح و اصلاح بند ۵۲ برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهامی که در تاریخ نخستین بکارگیری اصلاحات توسط واحد تجاری قطعی نشده اند. یا قطعی شده اند اما اعمال نشده اند و برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهامی که تاریخ اعطای آنها تاریخ نخستین بکارگیری اصلاحات توسط واحد تجاری یا پس از آن تاریخ است کاربرد دارد. برای معاملات یا اجزای آن پرداخت مبتنی بر سهام قطعی نشده با قطعی شده اما اعمال نشده که قبلاً به عنوان پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد طبقه بندی شده اند، اما اکنون طبق اصلاحات مزبور به عنوان قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه طبقه بندی می‌شوند واحد تجاری باید مبلغ دفتری بدهی پرداخت مبتنی بر سهام را در تاریخ نخستین بکارگیری این اصلاحات به حقوق مالکانه تجدید طبقه بندی کند.


59 ب. با وجود الزامات بند ۵۹ الف واحد تجاری ممکن است اصلاحات مندرج در بند ۶۳ت را با توجه به شرایط گذار مندرج در بندهای ۵۳ تا ۵۹ این استاندارد طبق استاندارد بین المللی حسابداری ۸ رویه های حسابداری تغییر در برآوردهای حسابداری و اشتباهات با تسری به گذشته تنها در صورتی که تسری به گذشته بدون بازنگری امکانپذیر باشد بکار گیرد. اگر واحد تجاری بکارگیری با تسری به گذشته را انتخاب کند باید تمام اصلاحات ناشی از طبقه بندی و اندازه گیری معاملات پرداخت مبتنی بر سهام (اصلاحات استاندارد بین المللی گزارشگری مالی (۲) را با تسری به گذشته اعمال نماید.


تاریخ اجرا



60. واحد تجاری باید این استاندارد را برای دوره های سالانه ای که از اول ژانویه سال ۲۰۰۵ یا پس از آن شروع می‌شود بکار گیرد. بکارگیری پیش از موعد توصیه میشود. اگر واحد تجاری این استاندارد را برای دوره ای قبل از اول ژانویه سال ۲۰۰۵ بکار گیرد، باید این موضوع را افشا کند.


61. استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۳ تجدید نظر شده در سال (۲۰۰۸) و اصلاحات استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی منتشر شده در آوریل سال ۲۰۰۹ بند ۵ را اصلاح کردند. واحد تجاری باید آن اصلاحات را برای دوره های سالانه ای که از اول جولای سال ۲۰۰۹ یا پس از آن شروع میشود بکار گیرد. بکارگیری پیش از موعد مجاز است. اگر واحد تجاری استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۳ تجدید نظر شده در سال (۲۰۰۸) را پیش از موعد بکار گیرد باید این اصلاحات را نیز در آن دوره اعمال کند.


62. واحد تجاری باید اصلاحات زیر را برای دوره های سالانه ای که از اول ژانویه سال ۲۰۰۹ یا پس از آن شروع می‌شود با تسری به گذشته بکار گیرد:
الف. الزامات بند ۲۱ الف در ارتباط با نحوه برخورد با شرطهای غیر مرتبط با قطعی شدن؛
ب. تعاريف تجدید نظر شده قطعی شدن و شرطهای قطعی شدن در پیوست الف
ج. اصلاحات بندهای ۲۸ و ۲۸ الف در ارتباط با فسخ
بکارگیری پیش از موعد مجاز است. اگر واحد تجاری این اصلاحات را برای دوره ای که قبل از اول ژانویه سال ۲۰۰۹ شروع می‌شود بکار گیرد، باید این موضوع را افشا کند.


63. واحد تجاری باید اصلاحات زیر را که به موجب معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق وجوه نقد گروه، منتشر شده در ژوئن سال ۲۰۰۹، صورت گرفت و با توجه به شرایط گذار مندرج در بندهای ۵۳ تا ۵۹ و با تسری به گذشته طبق استاندارد بین المللی حسابداری ۸ برای دوره های سالانه ای که از اول ژانویه سال ۲۰۱۰ یا پس از آن شروع می‌شود، بکار گیرد:
الف. اصلاح بند ۲، حذف بند ۳ و افزودن بندهای الف و ۴۳ الف تا ۴۳ت و بندهای ب ۴۵ ب ۴۷، ب ۵۰ ب ۵۴، ب ۵۶ تا ب ۵۸ و ب ۶۰ در پیوست به در ارتباط با حسابداری معاملات بین واحدهای تجاری عضو گروه.
ب. تعاریف تجدید نظر شده اصطلاحات زیر در پیوست الف

  • معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد؛
  • معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه
  • توافق پرداخت مبتنی بر سهام و
  • معامله پرداخت مبتنی بر سهام

اگر اطلاعات لازم برای بکارگیری با تسری به گذشته در دسترس نباشد واحد تجاری باید در صورتهای مالی جداگانه یا منفرد، مبالغی را که در گذشته در صورتهای مالی تلفیقی گروه شناسایی شده است منعکس کند. بکارگیری پیش از موعد مجاز است. اگر واحد تجاری این اصلاحات را برای دوره سالانه ای که قبل از اول ژانویه سال ۲۰۱۰ شروع میشود بکار گیرد، باید این موضوع را افشا کند.


63 الف. استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۱۰ صورتهای مالی تلفیقی و استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۱۱، منتشر شده در می‌سال ۲۰۱۱، بند ۵ و پیوست الف را اصلاح کرد. واحد تجاری باید این اصلاحات را هنگام بکارگیری استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۱۰ و استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۱۱ اعمال کند.


63 ب .اصلاحات سالانه در استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی دوره ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ منتشر شده در دسامبر سال ۲۰۱۳، بندهای ۱۵ و ۱۹ را اصلاح کرد. در پیوست الف، تعاریف شرطهای قطعی شدن و شرط مبتنی بر بازار اصلاح شد و تعریف شرط مبتنی بر عملکرد و شرط مبتنی بر خدمت اضافه گردید. واحد تجاری باید این اصلاحات را برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهامی که تاریخ اعطای آن اول جولای سال ۲۰۱۴ یا پس از آن است با تسری به آینده بکار گیرد. بکارگیری پیش از موعد مجاز است. اگر واحد تجاری این اصلاحات را پیش از موعد بکار گیرد باید این موضوع را افشا کند.


63 پ. استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۹ منتشر شده در جولای سال ۲۰۱۴ بند ۶ را اصلاح کرد. واحد تجاری باید اصلاح مورد نظر را هنگام بکارگیری استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۹ اعمال کند.


63 ت .طبقه بندی و اندازه گیری معاملات پرداخت مبتنی بر سهام اصلاحات استاندارد بین المللی گزارشگری مالی (۲) منتشر شده در ژوئن ۲۰۱ بندهای ۳۰ ۱۹ تا ۵۲ ۳۱ و را ۶۳ اصلاح و بندهای الف ۳۳ تا ۵۹ ۳۳، الف : تا ۵۹ ۶۳ت و و ب الف ۴۴ تا ب پ ۴۴ و عناوین مربوط به آنها را اضافه کرد. واحد تجاری باید این اصلاحات را برای دوره های سالانه ای که از اول ژانویه سال ۲۰۱۸ یا پس از آن شروع می‌شود بکار گیرد. بکارگیری پیش از موعد مجاز است. اگر واحد تجاری این اصلاحات را پیش از موعد بکار گیرد، باید این موضوع را افشا کند.


63 ث. این بند اشاره به اصلاحاتی دارد که هنوز لازم الاجرا نشده است و بنابراین در این ویرایش درج نشده است.


کنارگذاری تفاسیر



64. معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق وجوه نقد گروه منتشر شده در ژوئن سال ۲۰۰۹ جایگزین تفسیر ۸ کمیته تفاسیر استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی دامنه کاربرد استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۲ و تفسیر ۱۱ کمیته تفاسیر استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی استاندارد بین المللی گزارشگری مالی - گروه و معاملات سهام خزانه شد. اصلاحات انجام شده در این متن الزامات قبلی تعیین شده در تفاسیر ۸ و ۱۱ کمیته تفاسیر استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی را به صورت زیر در نظر گرفته است.

الف. بند ۲ را اصلاح و بند ۱۳ الف را با توجه به حسابداری معاملاتی که در آنها واحد تجاری نمی‌تواند تمام یا بخشی از کالاها یا خدمات دریافتی را مشخص کند اضافه کرد. این الزامات برای دوره های سالانه ای که از اول می‌سال ۲۰۰۶ یا پس از آن شروع می‌شود، لازم الاجرا است.
ب. بندهای ب ۴۶، ب ۴۸، ب ۴۹، ب ۵۱ تا ب ۵۳ ب ۵۵ ب ۵۹ و ب ۶۱ در پیوست ب را در ارتباط با نحوه حسابداری معاملات بین واحدهای تجاری گروه اضافه کرد. اصلاحات مذکور برای دوره های سالانه ای که از اول ژانویه سال ۲۰۰۷ یا پس از آن شروع می‌شود، لازم الاجرا است.
این الزامات طبق الزامات استاندارد بین المللی حسابداری ۸ و با توجه به شرایط گذار استاندارد بین المللی گزارشگری مالی ۲، با تسری به گذشته بکار گرفته می‌شود.


پیوست الف
اصلاحات تعریف شده

این پیوست بخش جدانشدنی این استاندارد بین المللی گزارشگری مالی است.
معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد:
معامله پرداخت مبتنی بر سهامی که در آن واحد تجاری کالاها یا خدماتی را با تحمل یک بدهی بابت انتقال نقد یا سایر داراییها به عرضه کننده آن کالاها یا خدمات به مبلغی تحصیل می‌کنند که بر مبنای قیمت یا ارزش ابزارهای مالکانه شامل سهام یا اختیارهای معامله سهام) واحد تجاری واحد تجاری دیگر عضو گروه تعیین می‌شود.


کارکنان و سایر ارائه دهندگان خدمات مشابه: افرادی که به واحد تجاری خدمات پرسنلی ارائه میدهند و (الف) افرادی که برای مقاصد حقوقی یا مالیاتی به عنوان کارکنان محسوب میشوند (ب) افرادی که به شیوه ای مشابه با افرادی که برای مقاصد حقوقی با مالیاتی به عنوان کارکنان محسوب می‌شوند، تحت هدایت واحد تجاری برای آن کار میکنند یا (ب) خدمات ارائه شده توسط آنها، مشابه با خدمات ارائه شده توسط کارکنان باشد. برای مثال این اصطلاح تمام کارکنان رده مدیریت، یعنی افراد دارای اختیار و مسئولیت برنامه ریزی هدایت و کنترل فعالیتهای واحد تجاری، شامل اعضای غیر موظف هیئت مدیره را در بر می‌گیرد.


ابزار مالکانه : قراردادی که حقوق باقیمانده در داراییهای واحد تجاری پس از کسر تمام بدهی ها را نشان میدهد.


ابزار مالکانه اعطا شده: حق (مشروط یا غیر مشروط) نسبت به ابزار مالکانه واحد تجاری که طبق توافق پرداخت مبتنی بر سهام توسط واحد تجاری به طرف دیگر اعطا می‌شود.


معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه: معامله پرداخت مبتنی بر سهامی که در آن واحد تجاری:
الف: کالاها یا خدمات را به عنوان مایه از ای ابزارهای مالکانه خود شامل سهام با اختیارهای
معامله سهام دریافت می‌کند یا
ب. کالاها یا خدمات را دریافت میکند اما تعهدی برای تسویه معامله با عرضه کننده ندارد.


ارزش منصفانه: مبلغی که افراد آگاه و مایل در معامله ای حقیقی و در شرایط عادی در ازای آن می‌توانند دارایی را مبادله بدهی را تسویه یا ابزار مالکانه اعطا شده را مبادله کنند.


تاریخ اعطا: تاریخی که واحد تجاری و طرف دیگر شامل کارکنان در مورد پرداخت مبتنی بر سهام توافق حاصل می‌کنند که زمانی است که واحد تجاری و طرف مقابل درک مشترکی از مفاد و شرایط آن توافق داشته باشند. در تاریخ اعطا واحد تجاری به طرف مقابل حقی نسبت به نقد، سایر داراییها با ابزارهای مالکانه واحد تجاری اعطا می‌کند مشروط بر اینکه شرطهای قطعی شدن معینی در صورت وجود احراز شود. اگر آن موافقت نامه مشروط به فرایند تصویب باشد برای مثال، توسط سهامداران تاریخ اعطا زمانی است که تصویب انجام شده باشد.


ارزش ذاتی: تفاوت بین ارزش منصفانه سهامی که طرف مقابل حق مشروط با نامشروط) پذیره نویسی یا
دریافت آن را دارد و قیمتی در صورت وجود که طرف مقابل ملزم به پرداخت بابت آن سهام است یا خواهد بود. برای مثال اختیار معامله سهامی با قیمت اعمال ۱۵ واحد پول مربوط به سهامی که ارزش منصفانه آن ۲۰ واحد پول است دارای ارزش ذاتی به مبلغ ۵ واحد پول است.

شرط مبتنی بر بازار: یک شرط مبتنی بر عملکرد که قیمت اعمال قطعی شدن با قابلیت اعمال ابزار مالکانه به آن شرط وابسته است و عاملی مرتبط با قیمت یا ارزش بازار ابزارهای مالکانه واحد تجاری (یا ابزارهای مالکانه واحد تجاری دیگر در همان گروه است مانند:
الف. رسیدن به قیمت سهام مشخص یا مبلغ معینی ارزش ذاتی اختیار معامله؛ یا
ب. دستیابی به هدف معینی که مبتنی بر قیمت یا ارزش بازار ابزارهای مالکانه واحد تجاری با ابزارهای مالکانه واحد تجاری دیگری در همان گروه نسبت به شاخص قیمتهای بازار ابزارهای مالکانه سایر واحدهای تجاری باشد.
شرط مبتنی بر بازار طرف مقابل را ملزم میکند که دوره معینی از ارائه خدمت (یعنی شرط مبتنی بر خدمت را تکمیل کند؛ الزام به خدمت میتواند صریح یا ضمنی باشد.


تاریخ اندازه گیری: تاریخی که در آن ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده برای مقاصد این استاندارد اندازه گیری می‌شود. در خصوص معاملات با کارکنان و سایر ارائه دهندگان خدمات مشابه تاریخ اندازه گیری تاریخ اعطا است. در مورد معاملات با طرفینی غیر از کارکنان و ارائه دهندگان خدمات مشابه تاریخ اندازه گیری تاریخی است که واحد تجاری کالاهایی را دریافت یا طرف مقابل خدمتی را ارائه می‌کند.


شرط مبتنی بر عملکرد: یک شرط قطعی شدن است که موارد زیر را الزامی می‌کند:
الف طرف مقابل دوره معینی از ارائه خدمت را تکمیل کند یعنی شرط مبتنی بر خدمت الزام به خدمت میتواند صریح یا ضمنی باشد؛ و
ب. در صورتی که طرف مقابل خدمت الزامی طبق قسمت الف را ارائه کند، هدفهای عملکردی معینی تأمین شود؛


دوره دستیابی به هدفهای عملکرد:
الف. نباید فراتر از پایان دوره خدمت باشد؛ و
ب. ممکن است قبل از دوره خدمت آغاز شود به شرطی که تاریخ شروع هدف عملکرد بطور قابل ملاحظه ای قبل از شروع دوره خدمت نباشد.


هدف عملکرد با توجه به موارد زیر تعریف می‌شود:
الف. عملیات یا فعالیتهای واحد تجاری یا عملیات با فعالیتهای واحد تجاری دیگر در همان گروه (یعنی یک شرط غیر مرتبط با بازار؛ یا
ب. قیمت یا ارزش ابزارهای مالکانه واحد تجاری با ابزارهای مالکانه واحد تجاری دیگر در همان گروه شامل سهام و اختیارهای معامله سهام) (یعنی شرط مبتنی بر بازار)
ممکن است هدف عملکرد مرتبط با عملکرد کل واحد تجاری یا برخی قسمتهای واحد تجاری یا قسمتی از گروه مانند یک بخش یا یکی از کارکنان باشد.


ویژگی اختیار معامله اضافی: ویژگی که هرگاه دارنده اختیار معامله اختیار معامله اعطا شده قبلی را به جای نقد، با استفاده از سهام واحد تجاری اعمال کند تا قیمت اعمال تأمین شود بطور خودکار به او اختیار معامله سهام اضافی ارائه می‌کند.


اختیار معامله اضافی: اختیار معامله جدیدی که زمانی اعطا می‌شود که به منظور تأمین قیمت اعمال، اختیار معامله قبلی سهام استفاده می‌شود.


شرط مبتنی بر خدمت: یک شرط قطعی شدن که طرف مقابل را ملزم میکند دوره معینی از ارائه خدمت را که طی آن خدمات به واحد تجاری ارائه میشود تکمیل کند. اگر طرف مقابل صرف نظر از دلیل آن ارائه خدمت طی دوره قطعی شدن را متوقف کند این شرط را احراز نکرده است. شرط مبتنی بر خدمت دستیابی به هدف عملکرد را الزامی نمی‌کند.


توافق پرداخت مبتنی بر سهام: توافق بين واحد تجاری یا سایر واحدهای تجاری عضو گروه یا سهامدار هر یک از واحدهای تجاری عضو گروه و طرف دیگر شامل کارکنان که به طرف دیگر حق دریافت موارد زیر را می‌دهد.
الف. نقد با سایر داراییهای واحد تجاری بابت مبالغی که مبتنی بر قیمت یا ارزش) ابزارهای مالکانه شامل سهام با اختیارهای معامله سهام واحد تجاری یا سایر واحدهای عضو گروه است، یا
ب. ابزارهای مالکانه شامل سهام یا اختیارهای معامله سهام واحد تجاری با سایر واحدهای تجای عضو گروه
مشروط بر اینکه شرطهای قطعی شدن معینی در صورت وجود احراز شود.


معامله پرداخت مبتنی بر سهام : معامله ای که در آن واحد تجاری:
الف. کالاها یا خدماتی را از عرضه کنندگان آن کالاها یا خدمات (شامل کارکنان) طبق توافق پرداخت مبتنی بر سهام دریافت می‌کند یا
ب. متحمل تعهد تسویه معامله : با عرضه که کننده طبق توافق پرداخت مبتنی بر سهام در شرایطی می‌شود که واحد تجاری دیگری از گروه آن کالاها یا خدمات را دریافت می‌کند.


اختیار معامله: قراردادی که برای دارنده آن حق اما نه تعهد پذیره نویسی سهام واحد تجاری را به قیمتی ثابت با در یک دوره زمانی مشخص ایجاد می‌کند.


قطعی شدن: مستحق شدن طبق توافق پرداخت مبتنی بر سهام حق طرف مقابل برای دریافت نقد، سایر داراییها یا ابزارهای مالکانه واحد تجاری زمانی قطعی میشود که استحقاق طرف مقابل دیگر مشروط به احراز هیچ گونه شرط قطعی شدن نباشد.

شرط قطعی شدن: شرطی که تعیین میکند واحد تجاری خدماتی را که طبق توافق پرداخت مبتنی بر سهام به طرف مقابل حق دریافت نقد سایر داراییها با ابزارهای مالکانه واحد تجاری را می‌دهد دریافت کرده است یا خیر شرط قطعی شدن میتواند شرط مبتنی بر خدمت یا شرط مبتنی بر عملکرد باشد.


دوره قطعی شدن: دوره ای که طی آن تمام شرطهای قطعی شدن یک توافق پرداخت مبتنی بر سهام احراز می‌شود.


پیوست ب
رهنمود بکارگیری

این پیوست بخش جدانشدنی این استاندارد بین المللی گزارشگری مالی است.
برآورد ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده
ب 1. با بندهای ب ۲ تا ب ۴۱ این پیوست با تأکید بر مفاد و شرایط خاصی که ویژگی مشترک اعطای سهام با اختیارهای معامله سهام به کارکنان است، در خصوص اندازه گیری ارزش منصفانه سهام و اختیارهای معامله سهام اعطا شده توضیحاتی ارائه می‌کند. از این رو این توضیحات فراگیر نیست. افزون بر این از آنجا که مسائل ارزشیابی که در ادامه بحث می‌شود بر سهام و اختیارهای معامله سهام اعطا شده به کارکنان متمرکز است فرض میشود که ارزش منصفانه سهام یا اختیارهای معامله سهام در تاریخ اعطا اندازه گیری می‌گردد. با وجود این بسیاری از مسائل ارزشیابی که در ادامه بحث می‌شود مانند تعیین نوسان مورد انتظار در ارتباط با برآورد ارزش منصفانه سهام یا اختیارهای معامله سهام اعطا شده به طرفینی غیر از کارکنان در تاریخی که واحد تجاری کالاها را دریافت یا طرف مقابل خدمات را ارائه می‌کند نیز کاربرد دارد.


سهام
ب 2. در مورد سهام اعطا شده به کارکنان ارزش منصفانه سهام باید به قیمت بازار سهام واحد تجاری یا قیمت بازار برآوردی، در صورتی که سهام واحد تجاری به صورت عمومی معامله نشود که بابت مفاد و شرایطی که سهام بر اساس آن اعطا شده، تعدیل شده است به استثنای شرطهای قطعی شدن که طبق بندهای ۱۹ تا ۲۱ در اندازه گیری ارزش منصفانه در نظر گرفته نمی‌شود اندازه گیری شود.


ب 3. برای مثال اگر کارکنان طی دوره قطعی شدن استحقاق دریافت سود تقسیمی را نداشته باشند این عامل باید هنگام برآورد ارزش منصفانه سهام اعطا شده در نظر گرفته شود. همچنین اگر سهام پس از تاریخ قطعی شدن مشمول محدودیتهای انتقال باشد، آن عامل باید در نظر گرفته شود اما تنها تا میزانی که محدودیتهای پس از قطعی شدن بر قیمتی که فعالان آگاه و مایل در بازار برای آن سهم پرداخت می‌کنند، تأثیر می‌گذارد. برای مثال اگر سهام در بازاری عمیق و نقد شونده بطور فعال معامله شود محدودیتهای انتقال پس از قطعی شدن در صورت تأثیر گذاری ممکن است تأثیر اندکی بر قیمتی که فعالان آگاه و مایل در بازار برای آن سهام پرداخت می‌کنند، داشته باشد. محدودیتهای انتقال یا سایر محدودیتهای موجود طی دوره قطعی شدن نباید هنگام برآورد ارزش منصفانه سهام اعطا شده در تاریخ اعطا در نظر گرفته شود زیرا این محدودیتها ناشی از شرطهای قطعی شدن است که طبق بندهای ۱۹ تا ۲۱ در نظر گرفته می‌شود.


اختیارهای معامله سهام
ب 4. در خصوص اختیارهای معامله سهام اعطا شده به کارکنان در بسیاری از موارد قیمتهای بازار در دسترس نیست زیرا اختیارهای معامله اعطا شده، مشمول مفاد و شرایطی است که برای اختیارهای معامله معامله شده کاربرد ندارد. اگر اختیارهای معامله معامله شده ای با مفاد و شرایط مشابه وجود نداشته باشد ارزش منصفانه اختیارهای معامله اعطا شده باید با استفاده از یک مدل قیمت گذاری اختیار معامله برآورد شود.


ب 5. واحد تجاری باید به عواملی توجه کند که فعالان آگاه و مایل در انتخاب مدل قیمت گذاری اختیار معامله در نظر می‌گیرند. برای مثال بسیاری از اختیارهای معامله کارکنان بلند مدت هستند معمولاً طی دوره زمانی بین تاریخ قطعی شدن و پایان عمر اختیار معامله، قابل اعمال میباشند و اغلب زودهنگام اعمال میشوند. این عوامل باید هنگام برآورد ارزش منصفانه اختیار معامله در تاریخ اعطا در نظر گرفته شود. در بسیاری از واحدهای تجاری این موضوع ممکن است مانع بکارگیری فرمول بلک شولز سمرتون شود که احتمال اعمال پیش از پایان عمر اختیار معامله را نادیده میگیرد و ممکن است آثار اعمال زودهنگام مورد انتظار را بطور مناسب منعکس نکند. این مدل همچنین احتمال تغییر در نوسان مورد انتظار و سایر داده های ورودی مدل را طی عمر اختیار معامله مجاز نمی‌داند. با وجود این برای اختیارهای معامله دارای عمر قراردادی نسبتاً کوتاه یا اختیارهای معامله ای که باید در دوره زمانی کوتاهی پس از تاریخ قطعی شدن اعمال شود، ممکن است این عوامل کاربرد نداشته باشد. در این شرایط فرمول بلک شواز مرتون ممکن است منجر به ارزشی شود که اساساً همانند یک مدل قیمت گذاری اختیار معامله منعطف تر عمل می‌کند.


ب 6. تمام مدلهای قیمت گذاری اختیار معامله حداقل عوامل زیر را در نظر می‌گیرد:
الف. قیمت اعمال اختیار معامله
ب. عمر اختیار معامله
پ. قیمت جاری سهام پایه؛
ت. نوسان مورد انتظار در قیمت سهم؛
ث. سود تقسیمی مورد انتظار سهام (حسب مورد)؛ و
ج. نرخ بهره بدون ریسک در طول عمر اختیار معامله.


ب 7. سایر عواملی که فعالان آگاه و مایل بازار برای تعیین قیمت در نظر میگیرند نیز باید در نظر گرفته شود به استثنای شرایط قطعی شدن و ویژگیهای اختیار معامله اضافی که طبق بندهای ۱۹ تا ۲۲ در اندازه گیری ارزش منصفانه در نظر گرفته نمی‌شوند.


ب 8. برای مثال اختیار معامله سهام اعطا شده به کارکنان معمولاً در دوره های خاصی برای مثال طی دوره قطعی شدن یا دوره های مشخص شده توسط ناظران اوراق بهادار قابل اعمال نیست. این عامل باید در صورتی در نظر گرفته شود که مدل قیمت گذاری اختیار معامله مورد استفاده در شرایط دیگر نیز فرض میکرد که اختیار معامله در هر زمان از عمر آن قابل اعمال است. با وجود این، اگر واحد تجاری از مدلی برای قیمت گذاری اختیار معامله استفاده میکند که اختیارهای معامله ای را ارزشگذاری میکند که تنها در پایان عمر آن اختیار معامله قابل اعمال است هیچ تعدیلی طی دوره قطعی شدن یا دوره های دیگر طول عمر اختیار معامله) بابت عدم امکان اعمال آن لازم نیست زیرا در مدل فرض میشود که اختیارهای معامله را نمیتوان طی آن دوره ها اعمال کرد.


ب 9 .همچنین عامل دیگری که در اختیارهای معامله سهام کارکنان مشترک است امکان اعمال زودهنگام اختیار معامله است؛ برای مثال به این دلیل که اختیار معامله آزادانه قابل نقل و انتقال نیست یا به این دلیل که کارکنان باید تمام اختیارهای معامله قطعی شده را در زمان توقف همکاری اعمال کنند. همان گونه که در بندهای ب ۱۶ تا ب ۲۱ تشریح میشود آثار اعمال زودهنگام مورد انتظار باید در نظر گرفته شود.


ب 10. عواملی که فعالان آگاه و مایل بازار در قیمت گذاری اختیار معامله سهام یا سایر ابزارهای مالکانه در نظر نمی‌گیرند، نباید در برآورد ارزش منصفانه اختیارهای معامله سهام یا سایر ابزارهای مالکانه اعطا شده در نظر گرفته شود. برای مثال در مورد اختیارهای معامله سهام اعطا شده به کارکنان عواملی که از دیدگاه هر یک از کارکنان بر ارزش اختیار معامله تأثیر می‌گذارد، برای برآورد قیمتی که توسط فعالان آگاه و مایل در بازار تعیین می‌شود، مربوط نیست.


داده های ورودی مدلهای قیمت گذاری اختیار معامله
ب 11 .در برآورد نوسان مورد انتظار و سود تقسیمی سهام پایه هدف تخمین انتظاراتی است که در قیمت جاری بازار با قیمت مبادله مذاکره شده بابت اختیار معامله انعکاس می‌یابد. همچنین هنگام برآورد آثار اعمال زودهنگام اختیارهای معامله سهام کارکنان، هدف تخمین انتظاراتی است که برای افراد برون سازمانی دارای دسترسی به اطلاعات تفصیلی درباره رفتار کارکنان در اعمال اختیار معامله بر مبنای اطلاعات موجود در تاریخ اعطا شکل می‌گیرد.


ب 12 .اغلب ممکن است دامنه ای از انتظارات معقول درباره نوسان آتی سود صورت ارزش مورد انتظار باید از طریق وزن دهی به هر یک از مبالغ درون این دامنه بر اساس احتمال وقوع آنها، محاسبه شود.


ب 13 .انتظارات درباره آینده عموماً بر مبنای تجربه است و در صورتی که بطور معقولی انتظار رود آینده با گذشته تفاوت داشته باشد، تعدیل می‌شود. در برخی شرایط ممکن است عوامل قابل تشخیص نشان دهند که تجربه تاریخی تعدیل نشده پیش بینی نسبتاً ضعیفی از تجربه آینده باشد. برای مثال در صورتی که واحد تجاری دارای دو فعالیت تجاری کامل متمایز فعالیتی را که نسبت به دیگری ریسک بسیار کمتری دارد واگذار کند نوسان تاریخی نمیتواند بهترین اطلاعات برای شکل دادن به انتظارات معقول آینده باشد.


ب 14 .در شرایط دیگر ممکن است اطلاعات تاریخی در دسترس نباشد. برای مثال درباره نوسان قیمت سهم یک واحد تجاری که به تازگی در بورس پذیرفته شده است داده های تاریخی کمی در صورت وجود در دسترس است واحدهای تجاری که در بورس پذیرفته نشده اند و واحدهای تجاری که به تازگی در بورس پذیرفته شده اند در ادامه مورد بحث قرار می‌گیرند.


ب 15 .بطور خلاصه، واحد تجاری نباید برآوردهای مربوط به نوسان اختیار معامله و سود تقسیمی را صرفاً بر مبنای اطلاعات تاریخی انجام دهد، بدون اینکه در نظر بگیرد چه میزان انتظار میرود تجربه گذشته بطور معقولی تجربه آینده را پیش بینی کند.


اعمال زودهنگام مورد انتظار
ب 16 .کارکنان به دلایل مختلفی اغلب اختیار معامله سهام را زودهنگام اعمال میکنند. برای مثال اختیارهای معامله سهام کارکنان، معمولاً غیر قابل انتقال است. این موضوع اغلب باعث میشود کارکنان اختیار معامله سهام خود را زودتر اعمال کنند زیرا این تنها راه ممکن برای نقد کردن وضعیت ) آنها است. همچنین کارکنانی که به همکاری خود خاتمه می‌دهند، معمولاً ملزم م به به اعمال هرگونه اختیار معامله قطعی شده در یک دوره زمانی کوتاه میشوند در غیر این صورت اختیار معامله سهام ابطال میشود. این عامل نیز موجب اعمال زودهنگام اختیار معامله سهام کارکنان میشود. سایر عواملی که موجب اعمال زودهنگام میشود ریسک گریزی و عدم تنوع سازی در ثروت است.


ب 17. شیوه های مد نظر قرار دادن آثار اعمال زودهنگام مورد انتظار به نوع مدل قیمت گذاری اختیار معامله مورد استفاده بستگی دارد. برای مثال اعمال زودهنگام را میتوان با استفاده از برآورد عمر مورد انتظار اختیار معامله که در مورد اختیار معامله سهام کارکنان، دوره زمانی از تاریخ اعطا تا تاریخی است که انتظار می‌رود اختیار معامله اعمال شود به عنوان داده ورودی مدل قیمت گذاری اختیار معامله (برای مثال فرمول بلک شولز مرتون در نظر گرفت. به همین ترتیب اعمال زودهنگام مورد انتظار میتواند در یک مدل قیمت گذاری اختیار معامله دو جمله ای یا مدل قیمت گذاری مشابهی که از عمر قراردادی به عنوان داده ورودی استفاده می‌کند، مدل سازی شود.


ب 18 .عواملی که در برآورد اعمال قطعی شدن زودهنگام در نظر گرفته میشود، شامل موارد زیر است:
الف. طول دوره قطعی شدن به دلیل اینکه اختیار معامله سهام معمولاً تا پایان دوره قطعی شدن قابل اعمال نیست. از این رو، تعیین عوامل اثر گذار بر تخمین اعمال زود هنگام مورد انتظار بر اساس این فرض است که آن اختیار معامله قطعی خواهد شد. عوامل اثر گذار بر شرط قطعی شدن در بندهای ۱۹ تا ۲۱ تشریح شده است.
ب. میانگین طول زمانی که اختیارهای معامله مشابه در گذشته جاری باقی مانده است.
پ. قیمت سهام پایه تجربه ممکن است نشان دهد که کارکنان در صورتی مایل به اعمال اختیار معامله هستند که قیمت سهام به سطح معینی بالاتر از قیمت اعمال، برسد.
ت. رده کارکنان در ساختار سازمانی برای مثال تجربه ممکن است نشان دهد که کارکنان سطوح بالاتر نسبت به کارکنان سطوح پایین تر تمایل دارند که اختیار معامله را دیرتر اعمال کنند در بند ب ۲۱ توضیحات بیشتری ارائه می‌شود.
ث. نوسان مورد انتظار سهام پایه بطور میانگین ممکن است کارکنان تمایل داشته باشند اختیارهای معامله سهام دارای نوسان بالا را زودتر از سهام دارای نوسان پایین اعمال کنند.


ب 19. همان طور که در بند ب ۱۷ مطرح شد آثار اعمال زودهنگام را میتوان با استفاده از برآورد عمر مورد انتظار اختیار معامله به عنوان داده ورودی مدل قیمت گذاری اختیار معامله در نظر گرفت هنگام برآورد عمر مورد انتظار اختیارهای معامله سهام اعطا شده به گروهی از کارکنان واحد تجاری میتواند این برآورد را بر مبنای میانگین موزون مناسبی از عمر مورد انتظار کل گروه کارکنان با میانگین موزون مناسبی از عمر زیر گروه کارکنان آن گروه بر مبنای داده های تفصیلی تر درباره رفتار کارکنان در اعمال اختیار معامله انجام دهد در ادامه بیشتر توضیح داده خواهد شد.


ب 20 .تفکیک اعطای اختیار معامله به گروههایی از کارکنان با رفتار نسبتاً همگن در اعمال اختیار معامله می‌توانند با اهمیت باشد. ارزش اختیار معامله تابع خطی از مدت اختیار معامله نیست؛ با افزایش دوره زمانی ارزش با نرخ نزولی افزایش می‌یابد. برای مثال، اگر تمام مفروضات دیگر یکسان در نظر گرفته شود اگر چه اختیار معامله دو ساله نسبت به اختیار معامله یکساله با ارزش تر است، اما ارزش آن دو برابر نیست. این به آن معنی است که محاسبه ارزش برآوردی اختیار معامله بر مبنای میانگین موزون واحدی از عمر که شامل عمرهای بسیار متفاوت تک تک اختیارهای معامله کارکنان است ارزش منصفانه کل اختیارهای معامله سهام اعطا شده را بیش از واقع نشان میدهد. تفکیک اختیارهای معامله اعطا شده به چند گروه که هر گروه دارای بازه عمر نسبتاً محدودی است که در میانگین موزون عمر آن زیر گروه منظور میشود این پیش نمایی را کاهش می‌دهد.


ب 21 .هنگام استفاده از مدل دو جمله ای یا مدل مشابه ملاحظات مشابهی بکار میرود. برای مثال، تجربه واحد تجاری که بطور گسترده به تمام سطوح کارکنان اختیار معامله اعطا می‌کند ممکن است نشان دهد که مدیران ارشد در مقایسه با کارکنان رده میانی مدیریت تمایل دارند. اختیار معامله خود را برای مدت طولانی تری نگهداری کنند و کارکنان سطوح پایین تر تمایل دارند اختیار معامله خود را زودتر از سایر کارکنان اعمال نمایند. افزون بر این کارکنانی که تشویق یا ملزم میشوند تا حداقل میزانی از ابزارهای مالکانه کارفرمای خود، شامل اختیارهای معامله را نگهداری کنند ممکن است بطور متوسط دیرتر از سایر کارکنانی که مشمول چنین شرطی نیستند، نسبت به اعمال اختیار معامله خود اقدام کنند. در چنین شرایطی تفکیک اختیارهای معامله بر حسب گروههای دریافت کننده دارای رفتار نسبتاً مشابه در اعمال اختیار معامله منجر به برآورد دقیق تری از ارزش منصفانه کل اختیارهای معامله اعطا شده می‌شود.


نوسان مورد انتظار
ب 22 .نوسان مورد انتظار، معیار میزان نوسان قیمت است که انتظار میرود طی دوره رخ دهد. معیار نوسان که در مدلهای قیمت گذاری اختیار معامله استفاده می‌شود، انحراف معیار سالانه نرخهای مرکب پیوسته بازده سهام طی یک دوره زمانی است. نوسان معمولاً بر حسب دوره های سالانه ای بیان می‌شود که صرف نظر از دوره زمانی مورد استفاده در محاسبه نظیر مشاهدات روزانه هفتگی یا ماهانه قیمت قابل مقایسه هستند.


ب 23 .نرخ بازده که ممکن است مثبت یا منفی باشد سهام در یک دوره میزان بهره مندی سهامدار از سود تقسیمی و افزایش یا کاهش) قیمت سهام را اندازه گیری می‌کند.


ب 24 .نوسان سالانه مورد انتظار سهم بازه ای است که انتظار میرود نرخ بازده سالانه مرکب پیوسته تقریباً در دو سوم موارد در آن قرار گیرد. برای مثال، این عبارت که سهمی با نرخ بازده مرکب پیوسته مورد انتظار ۱۲ درصدی ۳۰ درصد نوسان دارد، به این معنی است که احتمال اینکه نرخ بازده آن سهم برای یک سال بین ۱۸ درصد (۳۰ - ۱۲ و ۴۲ درصد (۳۲ + ۱۲) باشد، تقریباً دو سوم است. اگر قیمت سهم در ابتدای سال ۱۰۰ واحد پول باشد و هیچ سود تقسیمی پرداخت نشود انتظار می‌رود قیمت سهم در پایان سال، تقریباً در دو سوم موارد بین ۸۳٫۵۳ واحد پول ( ۱۰۰ واحد پول) و ۱۵۲٫۲ واحد پول ( ۴۲ × ۱۰۰ واحد پول) باشد.


ب 25 .عواملی که در برآورد نوسان مورد انتظار در نظر گرفته میشود شامل موارد زیر است:
الف. نوسان ضمنی در سهام واحد تجاری حاصل از معامله اختیارهای معامله سهام با سایر ابزارهای معامله شده واحد تجاری که شامل ویژگیهای اختیار معامله هستند مانند بدهی قابل تبدیل)، در صورت وجود.
ب. نوسان تاریخی قیمت سهام طی آخرین دوره که بطور معمول با دوره مورد انتظار اختیار معامله با در نظر گرفتن عمر قراردادی باقیمانده اختیار معامله و آثار اعمال زودهنگام مورد انتظار متناسب است.
پ. طول دوره زمانی که سهام واحد تجاری به صورت عمومی معامله شده است. واحدهای تجاری که به تازگی در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده اند در مقایسه با واحدهای تجاری مشابهی که برای مدت طولانی تری در بورس اوراق بهادار بوده اند، ممکن است نوسان تاریخی بالاتری داشته باشند. رهنمودهای بیشتر درباره واحدهای تجاری که به تازگی در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده اند، در ادامه بیان شده است.
ت. میل به بازگشت نوسان به میانگین خود یعنی سطح میانگین بلند مدت آن و سایر عواملی که نشان می‌دهد که نوسان آنی مورد انتظار ممکن است متفاوت از نوسان گذشته باشد. برای مثال اگر قیمت سهام واحد تجاری در برخی دوره های زمانی مشخص به دلیل رد پیشنهاد قبضه خصمانه تحصیل یا تجدید ساختار عمده، نوسان غیر عادی داشته باشد در محاسبه میانگین نوسان سالانه تاریخی آن دوره در نظر گرفته نمی‌شود.
ث. فواصل زمانی معمول و منظم برای مشاهدات قیمت مشاهدات قیمت باید از دوره ای به دوره دیگر یکنواخت باشد. برای مثال، واحد تجاری ممکن است از قیمتهای پایانی هر هفته یا بالاترین قیمت هفته استفاده کند اما نباید در برخی هفته ها از قیمتهای پایانی و در هفته های دیگر از بالاترین قیمت استفاده کند. همچنین مشاهدات قیمت باید بر حسب همان واحد پول قیمت اعمال بیان شود.


واحدهای تجاری که به تازگی در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده اند
ب 26 .همان طور که در بند ب ۲۵ بیان شد واحد تجاری باید نوسان تاریخی قیمت سهام طی آخرین دوره ای که بطور معمول متناسب با دوره زمانی مورد انتظار اختیار معامله است را در نظر بگیرد. اگر واحدهای تجاری که به تازگی در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده اند دارای اطلاعات کافی نوسان تاریخی نباشند نوسان تاریخی برای طولانی ترین دوره ای که فعالیت معاملاتی آن در دسترس است، باید محاسبه شود. همچنین میتوان نوسان تاریخی واحدهای تجاری مشابه را در دوره زمانی قابل مقایسه در عمر این قبیل واحدهای تجاری در نظر گرفت. برای مثال واحد تجاری که تنها یک سال است در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده است و اختیارهای معامله ای با میانگین عمر مورد انتظار ۵ سال اعطا می‌کند ممکن است الگو و سطح نوسان پذیری تاریخی واحدهای تجاری در همان صنعت را برای ۶ سال اولی که طی آن سهام واحدهای تجاری بطور عمومی معامله شده است، در نظر بگیرد.

واحد های تجاری پذیرفته نشده در بورس اوراق بهادار
ب 27. هنگام برآورد نوسان مورد انتظار واحد تجاری که در بورس پذیرفته نشده است اطلاعات تاریخی نخواهد داشت. برخی عواملی که می‌توان به جای آن در نظر گرفت در ادامه بیان شده است.


ب 28 .در برخی موارد واحد تجاری پذیرفته نشده در بورس که بطور منظم برای کارکنان خود یا طرفین دیگر اختیارهای معامله یا سهام منتشر می‌کند ممکن است برای سهام خود بازار داخلی راه اندازی کرده باشد. نوسان آن قیمتهای سهام باید هنگام برآورد نوسان مورد انتظار در نظر گرفته شود.


ب 29. همچنین واحد تجاری میتواند نوسان تاریخی یا ضمنی واحدهای تجاری مشابه پذیرفته شده در بورس را که اطلاعات قیمت سهم یا قیمت اختیار معامله آنها موجود است به منظور استفاده در برآورد نوسان مورد انتظار در نظر بگیرد. این کار در صورتی مناسب خواهد بود که واحد تجاری ارزش سهام خود را بر مبنای قیمت سهام واحدهای تجاری مشابه پذیرفته شده در بورس تعیین کند.


ب 30 .اگر واحد تجاری برآورد ارزش سهام خود را بر مبنای قیمت سهام واحدهای تجاری مشابه پذیرفته شده در بورس قرار ندهد و در مقابل، از روش ارزشیابی دیگری برای تعیین ارزش سهام خود استفاده کند واحد تجاری میتواند مطابق با آن روش ارزشیابی برآوردی از نوسان مورد انتظار انجام دهد. برای مثال ممکن است واحد تجاری ارزش سهام خود را بر مبنای خالص داراییها با سود تعیین کند. در این صورت واحد تجاری میتواند نوسان مورد انتظار ارزش خالص داراییها یا سود را در نظر گیرد.


سود تقسیمی مورد انتظار
ب 31. هنگام اندازه گیری ارزش منصفانه سهام یا اختیار معامله اعطا شده در نظر گرفتن سود تقسیمی مورد انتظار به این بستگی دارد که آیا طرف مقابل نسبت به دریافت سود تقسیمی با معادل سود تقسیمی استحقاق دارد یا خیر.


ب 32 .برای مثال اگر اختیار معامله ای به کارکنان اعطا شده باشد و آنها حق دریافت سود تقسیمی مربوط به سهام پایه یا معادل سود تقسیمی که ممکن است به صورت نقدی پرداخت شود یا برای کاهش قیمت اعمال بکار گرفته شود بین تاریخ اعطا و تاریخ اعمال را داشته باشند این اختیارهای معامله اعطا شده باید به گونه ای ارزشگذاری شود که گویی هیچ سود تقسیمی بابت سهام پایه پرداخت نمیشود یعنی داده ورودی سود سهام مورد انتظار، باید صفر باشد.


ب 33 .همچنین زمانی که در تاریخ اعطا، ارزش منصفانه سهام اعطا شده به کارکنان برآورد میشود در صورتی که کارکنان نسبت به دریافت سود تقسیمی پرداختی طی دوره قطعی شدن استحقاق داشته باشند هیچ تعدیلی بابت سود تقسیمی مورد انتظار، ضرورت ندارد.


ب 34. در مقابل اگر کارکنان حق دریافت سود تقسیمی با معادل سود تقسیمی را طی دوره قطعی شدن یا پیش از اعمال در مورد اختیار معامله نداشته باشند در ارزشگذاری حقوق نسبت به سهام یا اختیار معامله در تاریخ اعطا باید سود تقسیمی مورد انتظار در نظر گرفته شود. این بدان معنی است که هنگامی که ارزش منصفانه اعطای اختیار معامله برآورد میشود سود تقسیمی مورد انتظار باید در بکارگیری مدل قیمت گذاری اختیار معامله لحاظ شود. هنگامی که ارزش منصفانه اعطای سهم برآورد می‌شود، این ارزشگذاری باید از طریق ارزش فعلی سود تقسیمی مورد انتظار قابل پرداخت طی دوره قطعی شدن کاهش یابد.


ب 35 .در مدلهای قیمت گذاری اختیار معامله بطور معمول به بازده سود تقسیمی مورد انتظار نیاز است. با وجود این این مدلها ممکن است به منظور استفاده از مبلغ سود تقسیمی مورد انتظار به جای بازده تعدیل شوند. واحد تجاری میتواند از بازده مورد انتظار یا پرداختهای مورد انتظار خود استفاده کند. اگر واحد تجاری از پرداختهای مورد انتظار استفاده کند باید الگوی گذشته افزایش در سود تقسیمی را در نظر بگیرد. برای مثال اگر سیاست واحد تجاری بطور معمول افزایش سود تقسیمی به میزان تقریباً ۳ درصد در سال باشد، در ارزش برآوردی اختیار معامله نباید مبلغ سود تقسیمی ثابتی در طول عمر اختیار معامله لحاظ شود مگر اینکه شواهدی از این فرض پشتیبانی کند.


ب 36 .بطور کلی فرض مرتبط با سود تقسیمی مورد انتظار باید بر مبنای اطلاعات در اختیار عموم باشد. واحد تجاری که سود تقسیمی پرداخت نمیکند و برنامه ای برای چنین پرداختی ندارد باید بازده سود تقسیمی مورد انتظار را صفر در نظر بگیرد. با وجود این واحد تجاری تازه تأسیس که سابقه پرداخت سود تقسیمی ندارد ممکن است انتظار داشته باشد پرداخت سود تقسیمی را در طول عمر مورد انتظار اختیارهای معامله کارکنان آغاز کند این واحدهای تجاری میتوانند از میانگین بازده سود تقسیمی گذشته خود (صفر) و متوسط بازده سود سهام یک گروه همانند قابل مقایسه مناسب استفاده کنند.


نرخ بهره بدون ریسک
ب 37 .بطور معمول نرخ بهره بدون ریسک عبارت است از بازده ضمنی اوراق دولتی بدون کوپن کشوری که قیمت اعمال اختیار معامله بر حسب واحد پول آن بیان میشود و دوره زمانی باقیمانده آن برابر با دوره مورد انتظار اختیار معامله ای است که ارزشگذاری می‌گردد بر مبنای عمر قراردادی باقیمانده اختیار معامله و با در نظر گرفتن آثار اعمال زودهنگام مورد انتظار در صورتی که چنین اوراق دولتی وجود نداشته باشد یا شرایط نشان دهد که بازده ضمنی اوراق دولتی بدون کوپن بیانگر نرخ بهره بدون ریسک نیست (برای مثال، در اقتصادهای با تورم حاد استفاده از جایگزین مناسب ضروری است. همچنین در صورتی که فعالان بازار در برآورد ارزش منصفانه اختیار معامله دارای عمر مساوی با دوره زمانی مورد انتظار اختیار معامله ای که ارزشگذاری میشود بطور معمول نرخ بهره بدون ریسک را به جای بازده ضمنی اوراق دولتی بدون کوین با استفاده از جایگزین تعیین کنند استفاده از جایگزین مناسب ضروری است.


آثار ساختار سرمایه
ب 38 .بطور معمول اشخاص ثالث و نه واحد تجاری اختیارهای معامله سهام معامله شده را صادر میکنند. زمانی که این اختیارهای معامله اعمال میشود صادر کننده سهام را به دارنده اختیار معامله تحویل میدهد. این سهام از سهامداران فعلی تحصیل می‌شود. از این رو اعمال اختیارهای معامله سهام معامله شده دارای اثر تقلیل دهندگی نیست.


ب 39 .در مقابل اگر اختیارهای معامله سهام توسط واحد تجاری صادر شده باشد هنگام اعمال آن اختیارهای معامله چه از طریق انتشار واقعی یا انتشار محتوایی در صورت استفاده از سهام باز خرید شده در گذشته و نگهداری شده به عنوان سهام خزانه سهام جدید منتشر می‌شود. با فرض اینکه سهام در تاریخ اعمال به جای قیمت جاری بازار به قیمت اعمال انتشار یابد، این تقلیل واقعی يا بالقوه ممکن است قیمت سهام را کاهش دهد به گونه ای که دارنده اختیار معامله در زمان اعمال به اندازه اختیار معامله شده مشابهی که قیمت سهام را تقلیل نمیدهد سود به دست نمی‌آورد.


ب 40 .تاثیر قابل ملاحظه این موضوع بر ارزش اختیار معامله اعطا شده به عوامل متعددی نظیر تعداد سهام جدید قابل انتشار هنگام اعمال آن اختیار معامله در مقایسه با تعداد سهام قبلاً منتشر شده بستگی دارد. همچنین در صورتی که از قبل در بازار انتظار وقوع اعطای اختیار معامله وجود داشته باشد، ممکن است بازار پیش از این تقلیل بالقوه قیمت سهام در تاریخ اعطا را در نظر گرفته باشد.


ب 41 .با وجود این واحد تجاری باید بررسی کند که آیا ممکن است اثر تقلیل دهندگی بالقوه اعمال اختیار معامله سهام اعطا شده در آینده بر ارزش منصفانه برآوردی در تاریخ اعطا تأثیر داشته باشد با خیر مدلهای قیمت گذاری اختیار معامله به منظور در نظر گرفتن این اثر تقلیل دهندگی بالقوه می‌تواند تطبیق داده شود.


تعدیلات توافق پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه
ب 42 .طبق الزام بند ۲۷ صرف نظر از اصلاح مفاد و شرایط اعطای ابزارهای مالکانه یا فسخ یا تسویه اعطای ابزارهای مالکانه، واحد تجاری باید حداقل، خدمات دریافتی اندازه گیری شده به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده در تاریخ اعطا را شناسایی کند، مگر اینکه آن ابزارهای مالکانه به دلیل عدم احراز شرط قطعی شدن به غیر از شرط مبتنی بر بازار تعیین شده در تاریخ اعطا، قطعی نشود. افزون بر این واحد تجاری باید آثار اصلاحاتی که کل ارزش منصفانه توافق پرداخت مبتنی بر سهام را افزایش میدهد یا به گونه ای دیگر برای کارکنان سودمند است را شناسایی کند.


ب 43 .به منظور بکارگیری الزامات بند ۲۷:
الف. اگر این تعدیلات ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده را که بلافاصله قبل و بعد از تعدیل اندازه گیری شده است، افزایش دهد برای مثال از طریق کاهش قیمت اعمال)، واحد تجاری باید ارزش منصفانه اضافی اعطا شده را در اندازه گیری مبلغ شناسایی شده بابت خدمات دریافتی به عنوان ما به ازای ابزارهای مالکانه اعطا شده لحاظ کند. ارزش منصفانه اضافی اعطا شده عبارت است از تفاوت بین ارزش منصفانه ابزار مالکانه تعدیل شده و ابزار مالکانه اولیه که هر دو در تاریخ تعدیل بر آورد شده اند. اگر تعدیل طی دوره قطعی شدن رخ دهد، علاوه بر مبلغ مبتنی بر ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اولیه در تاریخ اعطاء که طی مدت باقیمانده از دوره قطعی شدن اولیه شناسایی میشود ارزش منصفانه اضافی اعطا شده نیز در اندازه گیری مبلغ شناسایی شده بابت خدمات دریافتی در طول دوره زمانی از تاریخ اصلاح تا تاریخی که ابزارهای مالکانه اصلاح شده قطعی می‌شود، منظور میگردد. اگر اصلاح پس از تاریخ قطعی شدن صورت گیرد ارزش منصفانه اضافی اعطا شده بلافاصله شناسایی میشود یا در صورتی که کارکنان ملزم به تکمیل دوره اضافی ارائه خدمت پیش از استحقاق غیر مشروط نسبت به ابزارهای مالکانه تعدیل شده باشند طی دوره قطعی شدن شناسایی می‌شود.
ب. همچنین در صورتی که تعدیلات تعداد ابزارهای مالکانه اعطا شده را افزایش دهد واحد تجاری باید ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اضافی اعطا شده را که در تاریخ اصلاح اندازه گیری شده است در اندازه گیری مبلغ شناسایی شده بابت خدمات دریافتی به عنوان ما به ازای ابزارهای مالکانه اعطا شده طبق الزامات قسمت (الف) بالا در نظر گیرد. برای مثال اگر تعدیل، طی دوره قطعی شدن رخ دهد، علاوه بر مبلغ مبتنی بر ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده اولیه در تاریخ اعطا که طی باقیمانده دوره قطعی شدن اولیه شناسایی میشود ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اضافی اعطا شده در اندازه گیری مبلغ شناسایی شده بابت خدمات دریافتی طی دوره زمانی از تاریخ تعدیل تا تاریخی که ابزارهای مالکانه اضافی قطعی میشود، در نظر گرفته می‌شود.
پ. اگر واحد تجاری شرایط قطعی شدن را به گونه ای تعدیل کند که به نفع کارکنان باشد برای مثال از طریق کاهش دوره قطعی شدن یا با اصلاح یا حذف شرط مبتنی بر عملکرد به جز شرط مبتنی بر بازار که تغییرات آن طبق قسمت (الف) بالا عمل می‌شود)، واحد تجاری باید شرطهای قطعی شدن تعدیل شده را هنگام بکارگیری الزامات بندهای ۱۹ تا ۲۱ در نظر بگیرد.


ب 44 .افزون بر این اگر واحد تجاری مفاد یا شرایط ابزارهای مالکانه اعطا شده را به گونه ای تعدیل کند که کل ارزش منصفانه توافق پرداخت مبتنی بر سهام را کاهش دهد یا به گونه ای دیگر اصلاح کند که به نفع کارکنان نباشد واحد تجاری باید همچنان خدمات دریافتی به عنوان ما به ازای ابزارهای مالکانه اعطا شده را به نحوی به حساب منظور کند که گویی اصلاح مزبور رخ نداده است (غیر از فسخ تمام یا برخی ابزارهای مالکانه اعطا شده که باید طبق بند ۲۸ آن را به حساب گرفت. برای مثال:
الف. اگر تعدیلات ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده را که بلافاصله قبل و بعد از اصلاح اندازه گیری می‌شود کاهش دهد، واحد تجاری نباید این کاهش در ارزش منصفانه را لحاظ کند و همچنان باید مبلغ شناسایی شده بابت خدمات دریافتی به عنوان ما به ازای ابزارهای مالکانه را بر مبنای ارزش متصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده در تاریخ اعطا اندازه گیری کند.
ب. اگر تعدیلات منجر به کاهش تعداد ابزارهای مالکانه اعطا شده به کارکنان شود طبق الزامات بند ۲۸ کاهش مذکور باید به عنوان فسخ آن بخش از اعطا در نظر گرفته شود.
پ. اگر واحد تجاری شرطهای قطعی شدن را به گونه ای اصلاح کند که به نفع کارکنان نباشد، برای مثال از طریق افزایش دوره قطعی شدن یا از طریق اصلاح با افزودن شرط مبتنی بر عملکرد به جز شرط مبتنی بر بازار که با تغییرات آن طبق قسمت (الف) بالا برخورد می‌شود واحد تجاری نباید شرطهای قطعی شدن اصلاح شده را هنگام بکارگیری الزامات بندهای ۱۹ تا ۲۱، در نظر بگیرد.


حسابداری تعدیل یک معامله پرداخت مبتنی بر سهام که طبقه بندی آن از قابل تسویه از طریق نقد به قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه تغییر میکند
ب 44 الف. اگر شرایط یک معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد تعدیل شود و به موجب آن تغییر به یک معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه تبدیل گردد معامله مزبور از تاریخ تعدیل به عنوان قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه به حساب منظور میشود. بطور مشخص: 
الف. معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه با مراجعه به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه اعطا شده در تاریخ تعدیل اندازه گیری میشود. معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه، در تاریخ تعدیل، به میزان کالاها و خدمات دریافت شده در حقوق مالکانه شناسایی می‌شود.
ب. بدهی مربوط به معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد در تاریخ تعدیل در آن تاریخ قطع شناخت می‌گردد.
پ. هر گونه تفاوت بین مبلغ دفتری بدهی قطع شناخت شده و مبلغ حقوق مالکانه شناسایی شده در تاریخ تعدیل، بلافاصله در سود یا زبان دوره شناسایی می‌شود.


ب 44 ب. چنانچه، در نتیجه تعدیل دوره قطعی شدن افزایش یا کاهش یابد بکارگیری الزامات مندرج در بند ب ۴۴ الف، منعکس کننده دوره قطعی شدن تعدیل شده است. الزامات مندرج در بند ب ۴۴ الف، حتی اگر تعدیل پس از دوره قطعی شدن واقع شود، کاربرد دارد.


ب 44 پ. یک معامله پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد ممکن است فسخ یا تسویه شود به جز معامله فسخ شده از طریق ابطال به دلیل عدم احراز شرطهای قطعی شدن چنانچه ابزارهای مالکانه اعطا شده باشند و در تاریخ اعطا واحد تجاری آنها را به عنوان جایگزین پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد فسخ شده تشخیص داده باشد، واحد تجاری باید بندهای ب ۴۴ الف و ب ۴۴ ب را بکار گیرد.


معاملات پرداخت مبتنی بر سهام بین واحدهای تجاری گروه اصلاحات سال (۲۰۰۹)
ب 45. بندهای ۴۳ الف تا ۴۳پ به حسابداری معاملات پرداخت مبتنی بر سهام بین واحدهای تجاری گروه در صورتهای مالی جداگانه با منفرد هر واحد تجاری می‌پردازد. بندهای ب ۴۶ تا ب ۶۱ چگونگی بکارگیری الزامات بندهای ۴۳ الف تا ۴۳پ را بیان می‌کند. همانطور که در بند ۴۳ت بیان شد معاملات پرداخت مبتنی بر سهام بین واحدهای تجاری گروه با توجه به واقعیتها و شرایط می‌تواند به دلایل گوناگونی انجام شود. بنابراین این توضیحات فراگیر نیست و فرض میشود که هنگامی که واحد تجاری دریافت کننده کالاها یا خدمات، هیچ تعهدی برای تسویه معامله ندارد صرف نظر از هر گونه توافق بازپرداخت درون گروهی این معامله پرداخت حقوق مالکانه واحد تجاری اصلی به واحد تجاری فرعی است.


ب 46. با وجود تمرکز توضیحات زیر بر معاملات با کارکنان این توضیحات برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهام مشابه با عرضه کنندگان کالاها یا خدمات غیر از کارکنان نیز کاربرد دارد توافق بین واحد تجاری اصلی و واحد تجاری فرعی آن ممکن است واحد تجاری فرعی را ملزم به پرداخت به واحد تجاری اصلی بابت تأمین ابزارهای مالکانه برای کارکنان کند. بحث زیر به چگونگی برخورد با چنین توافق پرداخت درون گروهی نمی‌پردازد.

ب 47. در معاملات پرداخت مبتنی بر سهام بین واحدهای تجاری گروه بطور مشترک با چهار موضوع برخورد می‌شود. برای سهولت مثالهای زیر این موضوعات را در قالب واحد تجاری اصلی و واحد تجاری فرعی آن مورد بحث قرار می‌دهد.


توافق های پرداخت مبتنی بر سهام مرتبط با ابزارهای مالکانه واحد تجاری
ب 48 .اولین مسئله این است که معاملات زیر در ارتباط با ابزارهای مالکانه خود واحد تجاری باید طبق الزامات این استاندارد بتوان قابل تسویه از طریق ابزارهای مالکانه یا قابل تسویه از طریق نقد در نظر گرفته شود.
الف. واحد تجاری به کارکنان خود حقوقی نسبت به ابزارهای مالکانه آن واحد تجاری برای مثال اختیار معامله سهام اعطا می‌کند و مختار یا ملزم به خرید ابزارهای مالکانه (یعنی سهام خزانه از طرفهای دیگر به منظور ایفای تعهدات خود نسبت به کارکنان می‌شود؛ و
ب. واحد تجاری یا سهامداران آن به کارکنان واحد تجاری حقوقی نسبت به ابزارهای مالکانه واحد تجاری (مانند اختیار معامله سهام اعطا می‌کند و سهامداران واحد تجاری ابزارهای مالکانه مورد نیاز را فراهم می‌کنند.


ب 49 .واحد تجاری باید معاملات پرداخت مبتنی بر سهامی را که در آن خدماتی را به عنوان ما به ازای ابزارهای مالکانه خود دریافت می‌کند به عنوان قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه در نظر بگیرد. این موضوع صرف نظر از اینکه واحد تجاری مختار یا ملزم به خرید آن ابزارهای مالکانه از طرف دیگر به منظور ایفای تعهدات نسبت به کارکنان طبق توافق پرداخت مبتنی بر سهام باشد، کاربرد دارد. همچنین این موضوع صرف نظر از موارد زیر کاربرد دارد:
الف. حقوق کارکنان نسبت به ابزارهای مالکانه واحد تجاری توسط خود واحد تجاری یا سهامدار (ان) آن اعطا شده باشد؛ یا
ب. توافق پرداخت مبتنی بر سهام توسط خود واحد تجاری یا سهامدار آن تسویه شده باشد.


ب 50. اگر سهامدار متعهد به تسویه معامله با کارکنان واحد سرمایه پذیر خود باشد به جای ابزارهای مالکانه خود ابزارهای مالکانه واحد سرمایه پذیر را ارائه می‌کند. بنابراین اگر سرمایه پذیر در همان گروه به عنوان سهامدار قرار داشته باشد طبق بند ۴۳پ، سهامدار باید تعهد خود را طبق الزامات قابل استفاده برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از سهامدار و طبق الزامات قابل استفاده برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه در صورتهای مالی تلفیقی سهامدار اندازه گیری کند.


توافق پرداخت مبتنی بر سهام مرتبط با ابزارهای مالکانه واحد تجاری اصلی
ب 51. مسئله دوم مربوط به معاملات پرداخت مبتنی بر سهام بین دو یا چند واحد تجاری در یک گروه در ارتباط با ابزارهای مالکانه واحد تجاری دیگر عضو گروه است. برای مثال به کارکنان واحد تجاری فرعی حقوقی نسبت به ابزارهای مالکانه واحد تجاری اصلی به عنوان ما به ازای خدمات ارائه شده به واحد تجاری فرعی اعطا می‌شود.


ب 52. بنابراین مسئله دوم مربوط به توافق پرداخت مبتنی بر سهام به صورت زیر است:
الف. واحد تجاری اصلی حقوقی نسبت به ابزارهای مالکانه خود را بطور مستقیم به کارکنان واحد تجاری فرعی اعطا می‌کند واحد تجاری اصلی نه واحد تجاری فرعی متعهد به ارائه ابزارهای مالکانه به کارکنان واحد تجاری فرعی است؛ و
ب. واحد تجاری فرعی حقوقی نسبت به ابزارهای مالکانه واحد اصلی به کارکنان خود اعطا میکند واحد تجاری فرعی متعهد به ارائه ابزارهای مالکانه به کارکنان خود است.


واحد تجاری اصلی حقوقی نسبت به ابزارهای مالکانه خود را به کارکنان واحد تجاری فرعی اعطا میکند بند ب ۵۲ (الف))
ب 53 واحد تجاری فرعی تعهدی نسبت به ارائه ابزارهای مالکانه واحد تجاری اصلی به کارکنان واحد تجاری فرعی ندارد. بنابراین، طبق بند ۴۳ ب، واحد تجاری فرعی باید خدمات دریافتی از کارکنان خود را طبق الزامات قابل کاربرد برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه اندازه گیری و افزایش متناظر در حقوق مالکانه را به عنوان کمک از سوی واحد تجاری اصلی خود شناسایی کند.


ب 54. واحد تجاری اصلی متعهد به تسویه معامله با کارکنان واحد تجاری فرعی از طریق ارائه ابزارهای مالکانه واحد تجاری اصلی است. بنابراین طبق بند ۴۳پ واحد تجاری اصلی باید تعهد خود را طبق الزامات قابل کاربرد برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه اندازه گیری کند.


واحد تجاری فرعی حقوقی نسبت به ابزارهای مالکانه واحد تجاری اصلی خود را به کارکنان خود اعطا می‌کند بند ب ۵۲ (ب))
ب 55. از آنجا که واحد تجاری فرعی هیچ یک از شرطهای بند ۴۳ب را احراز نمی‌کند باید معامله با کارکنان خود را به عنوان قابل تسویه از طریق نقد در نظر بگیرد. این الزام صرف نظر از چگونگی کسب ابزارهای مالکانه توسط واحد تجاری فرعی برای ایفای تعهدات به کارکنان آن کاربرد دارد.


توافقهای پرداخت مبتنی بر سهام مرتبط با پرداختهای قابل تسویه از طریق نقد به کارکنان
ب 56 .مسئله سوم این است که واحد تجاری که کالاها یا خدمات را از عرضه کنندگان شامل کارکنان دریافت می‌کند، در صورتی که تعهدی برای پرداختهای الزامی به عرضه کنندگان نداشته باشد چگونه باید توافقهای پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد را به حساب منظور کند. برای مثال توافق زیر را که در آن واحد تجاری اصلی نه خود واحد تجاری متعهد به پرداخت نقدی الزامی به کارکنان واحد تجاری است در نظر بگیرید:
الف. کارکنان واحد تجاری پرداختهای نقدی وابسته به قیمت ابزارهای مالکانه واحد تجاری را دریافت می‌کنند.
ب. کارکنان واحد تجاری پرداختهای نقدی وابسته به قیمت ابزارهای مالکانه واحد تجاری اصلی را دریافت می‌کنند.


ب 57. واحد تجاری فرعی متعهد به تسویه معامله با کارکنان خود نیست. بنابراین واحد تجاری فرعی باید معامله با کارکنان خود را به عنوان قابل تسویه از طریق حقوق مالکانه در نظر بگیرد و افزایش متناظر در حقوق مالکانه را به عنوان کمک از واحد تجاری اصلی خود شناسایی کند. واحد تجاری فرعی باید مخارج معامله را متعاقباً بابت هر گونه تغییر ناشی از شرطهای قطعی شدن غیر مرتبط با بازار را که احراز نشده است طبق بندهای ۱۹ تا ۲۱ تجدید اندازه گیری کند. این موضوع با اندازه گیری معامله قابل تسویه از طریق نقد در صورتهای مالی تلفیقی گروه متفاوت است.


ب 58. از آنجا که واحد تجاری اصلی متعهد به تسویه معامله با کارکنان است و ما به ازا وجه نقد است واحد تجاری اصلی و گروه تلفیقی) باید تعهد خود را طبق الزامات قابل کاربرد برای معاملات پرداخت مبتنی بر سهام قابل تسویه از طریق نقد در بند ۴۳پ، اندازه گیری کند.

 

انتقال کارکنان بین واحدهای تجاری عضو گروه
ب 59. چهارمین مسئله مربوط به توافقهای پرداخت مبتنی بر سهام در گروه است که کارکنان چندین واحد تجاری عضو گروه را در بر می‌گیرد. برای مثال، واحد تجاری اصلی ممکن است حقوقی نسبت به ابزارهای مالکانه خود به کارکنان واحدهای تجاری فرعی خود، مشروط به تکمیل خدمات مستمر در گروه در یک دوره معین اعطا کند. ممکن است کارکنان یک واحد تجاری فرعی همکاری خود را در دوره مشخص شده برای قطعی شدن به یکی دیگر از واحدهای تجاری فرعی گروه انتقال دهند بدون اینکه حقوق آنها نسبت به ابزارهای مالکانه واحد تجاری اصلی طبق توافق پرداخت مبتنی بر سهام اولیه تحت تأثیر قرار گیرد. اگر واحدهای تجاری فرعی تعهدی نسبت به تسویه معامله پرداخت مبتنی بر سهام کارکنان خود نداشته باشند آن معامله را به عنوان معامله تسویه از طریق حقوق مالکانه در نظر می‌گیرند. هر واحد تجاری فرعی باید خدمات دریافتی از کارکنان را با مراجعه به ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه در تاریخی که حقوق نسبت به آن ابزارهای مالکانه در ابتدا توسط واحد تجاری اصلی طبق تعریف پیوست الف اعطا شد و سهم متناسبی از دوره قطعی شدن که در آن خدمات کارکنان به هر واحد تجاری فرعی ارائه می‌شود، اندازه گیری کند.


ب 60 .اگر واحد تجاری فرعی متعهد به تسویه معامله با کارکنان خود از طریق ابزارهای مالکانه واحد تجاری اصلی باشد، آن معامله را به عنوان معامله قابل تسویه از طریق نقد در نظر میگیرد هر واحد تجاری فرعی باید خدمات دریافتی را بر مبنای ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه در تاریخ اعطا متناسب با بخشی از دوره قطعی شدن که کارکنان در هر واحد تجاری فرعی خدمات را ارائه می‌کنند، اندازه گیری کند. افزون بر این هر واحد تجاری فرعی باید هر گونه تغییر در ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه را طی دوره ارائه خدمت کارکنان در هر واحد تجاری فرعی شناسایی کند.


ب 61. این کارکنان پس از انتقال بین واحدهای تجاری گروه ممکن است نتوانند شرط قطعی شدن به جز شرط مبتنی بر بازار طبق تعریف پیوست الف را احراز کنند؛ برای مثال کارکنان قبل از اتمام دوره خدمت گروه را ترک کنند. در این حالت، از آنجا که شرط قطعی شدن، ارائه خدمت در گروه است هر واحد تجاری فرعی باید مبلغ شناسایی شده قبلی در ارتباط با خدمات دریافتی از این کارکنان را طبق اصول بند ۱۹ تعدیل کند. از این رو اگر حقوق اعطا شده نسبت به ابزارهای مالکانه توسط واحد تجاری اصلی به دلیل عدم احراز شرط قطعی شدن به جز شرط مبنی بر بازار قطعی نشود هیچ مبلغی بر مبنای انباشته بابت خدمات دریافتی از آن کارکنان در صورتهای مالی هیچ یک از واحدهای تجاری عضو گروه شناسایی نمی‌شود.

 

منبع مطالب: سازمان حسابرسی

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
جستجو